تعب

تعب به معنای خستگی و فرسودگی است که می‌تواند ناشی از فعالیت‌های جسمی یا روحی باشد. وقتی فردی پس از یک روز طولانی کار می‌کند، معمولاً احساس ناتوانی می‌کند و نیاز به استراحت دارد. این حالت می‌تواند به دلیل فشارهای روزمره یا کارهای سخت به وجود آید.

در برخی موارد، تعب روحی نیز ممکن است به وجود آید که به دلیل استرس یا نگرانی‌های مداوم ایجاد می‌شود. افرادی که تحت فشارهای عاطفی قرار دارند، ممکن است به شدت دچار فرسودگی شوند و نیاز به زمان برای بازیابی انرژی خود داشته باشند.

لغت نامه دهخدا

تعب. [ ت َ ع َ ] ( ع مص ) مانده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) ماندگی و مشقت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رنج و ماندگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رنج و محنت و زحمت و سختی و ماندگی. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(تَ عَ ) [ ع. ] (اِمص. ) خستگی، رنج. ج. اتعاب.

فرهنگ عمید

۱. رنج، سختی.
۲. ماندگی، خستگی.

فرهنگ فارسی

رنج، سختی، ماندگی، خستگی، ضدراحت، اتعاب جمع
۱ -( مصدر ) رنجه شدن رنجور شدن مانده گشتن.۲ - ( اسم ) خستگی ماندگی. ۳ - سختی مشقت. جمع اتعاب.

جملاتی از کلمه تعب

بی غمش در تعبی با غم او در طربی دریاب لب او مگی با لب او حلوایی
یک‌تن از آن سه ز تعب شد فکار آه برآورد و بیفکند بار
ماییم خالق تو چو حاصل شود تعب خلقند خواجهٔ تو چو واصل شود عطا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم