تعارف

کلمه تعارف به معنای «خوشامد گفتن به یکدیگر» و همچنین «پیشکش دادن چیزی به هم» است. در فرهنگ‌های ایرانی، این مفهوم به عنوان یک رفتار اجتماعی مهم شناخته می‌شود که نشان‌دهنده احترام و ادب به دیگران است. این عمل در موقعیت‌های اجتماعی مختلف، مانند مهمانی‌ها، ملاقات‌ها و حتی در مکالمات روزمره به کار می‌رود.

تعارف ممکن است شامل ابراز محبت، دعوت به نشستن، یا پیشنهاد خوراکی و نوشیدنی باشد. به عنوان مثال، وقتی کسی به خانه دیگری می‌رود، معمولاً با تعارفاتی مانند بفرمایید داخل یا چای بخورید مواجه می‌شود که به نوعی نشان‌دهنده حسن نیت و تمایل به برقراری ارتباط مثبت هستند.

از سوی دیگر، تعارف به معنای پیشکش دادن چیزی نیز می‌تواند به عنوان یک عمل محبت‌آمیز تلقی شود. در این حالت، افراد ممکن است چیزی را به یکدیگر هدیه دهند یا پیشنهاد کنند که از چیزی استفاده کنند. این رفتار در مناسبت‌های خاص، مانند تولدها یا جشن‌ها، بیشتر مشاهده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تعارف. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) یکدیگر را شناختن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). همدیگر را شناختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ). شناختن دو نفر یکدیگر را. ( فرهنگ نظام ). || در تداول امروزی، خوش آمد گفتن در اول ملاقات، پس از درود. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). اظهار آشنایی و احوالپرسی. ( ناظم الاطباء ). احوالپرسی کردن از یکدیگر. ( فرهنگ نظام ): در ادب ایران به دوست باید سلام و تعارف کرد. ( فرهنگ نظام ). || تکلف و اسباب ضیافت فراهم کردن: فلان با مهمان خیلی تعارف میکند. ( فرهنگ نظام ). || کسی را به مهمانی یاگرفتن چیزی خواندن. ( فرهنگ نظام ): هرچه تعارف کردم فلان ناهار نخورد. ( فرهنگ نظام ). دعوت کردن به ضیافتی یا گرفتن چیزی و تحفه ای. || ( اِ ) تحفه و هدیه که به کسی داده می شود. ( فرهنگ نظام ). هدیه و پیشکش. ( ناظم الاطباء ). معنی دوم و سوم و چهارم و پنجم محدث است در فارسی و در عربی نیست. ( فرهنگ نظام ).
- امثال:
تعارف آب حمام؛ تعارف شاه عبدالعظیمی. ( امثال و حکم دهخدا )؛ دعوت کردن کسی را به چیزی بی ارزش چون آب خزینه حمام را به تازه وارد اهداء کردن.
تعارف آمد و نیامد دارد؛ اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمی پذیرد بر خلاف پذیرفت. ( امثال و حکم دهخدا ). و این مثل را در موردی زنند که خواننده و دعوت کننده بدروغ و ریا چیزی را به اصرار هدیه میکنند یا دعوتی را پیشنهاد می نماید بگمان آن که دعوت شونده از قبول آن سر باز خواهد زد ولی در عمل خلاف این فکر پیش آید.
تعارف شاه عبدالعظیمی است؛ این که بزبان گوید بمنزل من آیید یا فلان متاع از شماباشد و از دل راضی نیست. ( امثال و حکم دهخدا ).
تعارف کم کن و بر مبلغ افزای؛ نظیر از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. و نِشود بز به پچ پچی فربه. ( از امثال و حکم دهخدا ).

فرهنگ معین

(تَ رُ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - خوشامد گفتن. ۲ - پیشکش دادن. ۳ - اظهار آشنایی کردن. ۴ - در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری.، ~ ِ شاه عبدالعظیمی تعارف ظاهری و غیرواقعی، تعارف توخالی.

فرهنگ عمید

۱. به یکدیگر خوشامد گفتن.
۲. چیزی به هم پیشکش دادن.
۳. [قدیمی] یکدیگر را شناختن.
۴. [قدیمی] اظهار آشنایی کردن.

فرهنگ فارسی

یکدیگرراشناختن، اظهار آشنایی کردن، پیشکش دادن
۱-( مصدر )یکدیگر را شناختن.۲-خوشامد گفتن بیکدیگر. ۳ - پیشکش دادن. ۴ - ( اسم ) اظهار آشنایی.۵ - خوشامد گویی.۶ - ( اسم ) پیشکش هدیه. جمع: تعارفات.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَعارُف، مفهومی اجتماعی، به کار رفته در یکی از مشهورترین آموزه های قرآنی. مطابق این آموزه، حکمت اختلاف در ایجاد ملت ها و قبایل گوناگون، تعارف، یا شناخت متقابل انسان ها با یکدیگر دانسته شده است.
همراه گشتن آموزۀ قرآنی پیش گفته با آموزۀ مشهور دیگر «گرامی ترین شما نزد خدای باتقواترین شماست» ضمن یک آیه و نیز ارتباط مفهومی این دو، سبب شده است که توجه عمدۀ مفسران به بحث اخیر، بحث دربارۀ مفهوم تعارف را تحت الشعاع قرار دهد. به تناسب تطور شیوۀ زندگی مردمان در دوره های مختلف، تفاسیر متفاوتی دربارۀ تعارف ارائه شده است و علی الخصوص مفسران متأخر که از مفاهیم و مقولاتی چون حقوق بشر و برابری انسان ها متأثر بوده اند، در تعامل با این آموزۀ قرآنی دقیق تر گشته، و کمتر به نقل صرف گفتار پیشینیان پرداخته اند. در تفسیر طبری به نقل از جماعتی از صحابه و تابعین، تعارف، شناسایی یکدیگر از طریق تمایز انساب معنا شده که به نظر می رسد این قول، مورد پذیرش بیش تر مفسران پسین نیز واقع گردیده است و ضمن قبول این تعبیر، برای کشف لوازم منطقی آن تلاش کرده اند. حتی در مواردی که برخی چون شافعی خواسته اند تا از تعارف، نوعی بازشناسی یکدیگر و زمینه برای همکاری در جنگ و غیر آن بفهمند، دیگران اصرار داشته اند تا برداشت او را ناظر به مصالح تعارف گیرند و بر معنای نسبی تعارف اصرار ورزند. 
حکمت ایجاد تنوع در خلقت نژادهای مختلف
مطابق این فهم، تأکید قرآن کریم بر آشنایی قبایل و امت ها با یکدیگر، نقطۀ مقابل تفاخر بر انساب و برتری جویی نژادی و تنازع حاصل از آن ها قرار گرفته است. به همین ترتیب، حکمت ایجاد تنوع در خلقت نژاد های مختلف بشر، حفظ معاملات بشری از شبهۀ اختلاط به مال غیر، و حفظ انساب بشر با جلوگیری از انتساب اشخاص به غیر از پدران دانسته شده است. مفسران دوره های متأخرتر، افزون بر موارد یاد شده، بر ممکن گشتن صلۀ ارحام، شناسایی همدیگر برای تعاون در امور خیر و سبقت جستن از دیگران در این امور نیز تأکید کرده اند. 
دیدگاه ابوالقاسم بلخی درباره تعارف
ابوالقاسم بلخی معتقد است که تأکید اسلام بر تعارف، مستلزم نفی مطلق فضیلت نسب نیست، بلکه شرافت نسب نیز در رتبه ای پس از تقوا و تحت الشعاع آن، ارزش محسوب می شود. شاید به دلیل پذیرفته شدن همین دیدگاه است که در بسیاری از تفاسیر قرآن کریم، ضمن بحث دربارۀ تعارف و معیار کرامت انسان در همان آیه، با نقل حدیثی نبوی مبنی بر شرافت نسب آن حضرت و قبیلۀ قریش مواجه می شویم. 

ویکی واژه

خواستن از کسی، همراه با ادب و معمولا به‌اصرار، که عملی را انجام دهد یا دعوتی را بپذیرد. تعارف معرب تارف که از دو بخش تا - رَف شکل گرفته و رَف همان رفع زبان فارسی بوده و جمع اصطلاح در زبان معیار باستان، حل یا رفع مشکل یا مانعی توسط کسی است مانند عارف.
خوشامد گفتن.
پیشکش دادن.
اظهار آشنایی کردن.
در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری.
پیش‌کش. هدیه. تحفه
تعارف شاه‌عبدالعظیمی: تعارف ظاهری و غیرواقعی، تعارف توخالی.

جمله سازی با تعارف

پی نثار تو پوسیده جانی است مرا بدان تعارف معمول و خشک و خالی نیست
بگویمش همه باشد اگر به رسم تعارف چه می کنی به چه کاری چه می خوری بکجائی
به مهمان داریش گفت آن چه باید سرموئی تعارف کم نشاید

خدایا خدایا تا کی بار خامه کشم و کارنامه کنم، تمهید درود و سلام آرم و ترتیب پیک و پیام، مگرم درد دل در آن محفل گوش گزار افتد وصورت آشفتگی شهود حضرت یار گردد، در نامه جز تعارف چه توان نگاشت و با قاصد جز آه و ناله چه توان سرود.