تامل

تامل به عنوان یک رفتار انسانی، نشان‌دهنده توانایی فرد در اندیشیدن و بررسی موضوعات مختلف است. این عمل به فرد این امکان را می‌دهد که از سطح ظاهری مسائل فراتر رفته و به عمق آن‌ها نفوذ کند. تامل به ما کمک می‌کند تا با دقت بیشتری به رویدادها و تجربیات خود نگاه کنیم و از آن‌ها درس بگیریم. در دنیای امروز که اطلاعات به سرعت در حال انتقال است، این واژه می‌تواند به ما کمک کند تا انتخاب‌های بهتری داشته باشیم و از تصمیم‌گیری‌های impulsive پرهیز کنیم. این فرآیند نیازمند زمان و صبر است و به ما امکان می‌دهد تا به درک بهتری از خود و محیط اطراف‌مان دست یابیم. در نهایت، تامل نه تنها به رشد فردی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند در بهبود روابط اجتماعی و حرفه‌ای نیز مؤثر باشد. از این رو، اهمیت تامل در زندگی روزمره غیرقابل انکار است و باید به عنوان یک عادت مثبت در نظر گرفته شود.

لغت نامه دهخدا

تأمل. [ ت َ ءَم ْ م ُ ]( ع مص ) نیک نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( فرهنگ نظام ). نیک نگریستن در چیزی. ( آنندراج ). نگاه کردن. ( ناظم الاطباء ). اندیشیدن تا عاقبت کاری معلوم شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اندیشه کردن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). تفکر. ( از تاج العروس درفکر ): پیش بردم و بستد دوبار بتأمل بخواند و گفت اگر مخالفان... ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 664 ). و او را خود تصنیفات و وصایا است که تأمل آن سخت مفید باشد. ( فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 96 ). و هرکه از فیض آسمانی و عقل غریزی بهره مند شد... و در تجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب دید، آرزوهای دنیا بیابد و در آخرت نیکبخت گردد. ( کلیله و دمنه ). پادشاه را در همه معانی... تأمل و تثبت واجب است. ( کلیله و دمنه ). بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که درنشیمن عزلت نشینم و دامن صحبت فراچینم. ( گلستان ).
هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای 
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم.سعدی.رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش.حافظ.هیچ کاری بی تأمل صائبا گر خوب نیست 
بی تأمل آستین افشاندن از دنیا خوشست.صائب.|| درنگ کردن در کار. ( منتهی الارب ). عقب انداختن و توقف کردن. ( فرهنگ نظام ). || بایستادن در مجامعت. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

( تأمل ) (تَ أَ مُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) نیک نگریستن، اندیشه کردن.

فرهنگ عمید

۱. اندیشه کردن، فکر کردن.
۲. درنگ کردن.
۳. دقت کردن در امری.
۴. دوراندیشی.

فرهنگ فارسی

اندیشه کردن، فکرکردن، درنگ کردن، دقت کردن درامری

فرهنگستان زبان و ادب

تأمل
{contemplation} [اعتیاد] دومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن مُراجع وجود مشکل اعتیادی را پذیرفته است، اما هنوز برای تغییر مصمم نیست متـ. مرحلۀ تأمل contemplation stage

جملاتی از کلمه تامل

اگر گفتار خود سنجیده می خواهی تامل کن که گوهر روزی غواص از پاس نفس باشد
آیینهٔ تامل موج گهر حیاست گر نظم ما به سکته زنی عذرخواه ‌گیر
ما کجا و دیدن خورشید رویت از کجا خلوت حسنت به چشم و دل تامل می‌کنیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم