قلوب

لغت نامه دهخدا

قلوب. [ ق َ ] ( ع ص ) بسیار برگردنده.( منتهی الارب ). متقلب پرتقلب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به قَلّوب و قلیب شود.
قلوب. [ ق َل ْ لو / ق ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) گرگ. || شیر. ( اقرب الموارد ). رجوع به قِلّیب شود.
قلوب. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قلب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ):
تو میروی و خبر نداری
اندر عقبت قلوب و ابصار.سعدی.لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل. ( قرآن 178/7 ).
- افعال قلوب؛ نزد نحویان از نواسخی هستند که دو مفعول میخواهند. این افعال عبارتند از ظن و اخوات آن، چون ظننت زیدا عالماً. ( از اقرب الموارد ).
- حروف قلوب؛ اصطلاحی است در علم جفر. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 356 شود.
|| ج ِ قُلب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قلب شود.

فرهنگ معین

(قُ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ قلب، دل ها.

فرهنگ عمید

= قلب

فرهنگ فارسی

دلها، جمع قلب
( اسم ) جمع قلب دلها.
گرگ یا شیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُلُوبُ: قلب ها( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغ...
معنی نُقَلِّبُهُمْ: آنان را می گردانیم (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشتن دله...
معنی نُقَلِّبُ: وارونه و دگرگون می کنیم (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشت...
معنی تَقَلُّبَ: چرخاندن -گردانیدن (کلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن چیزی، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و...
معنی قَلَّبُواْ: وارونه و دگرگون می کنند(کلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن...
معنی یُقَلِّبُ: جابه جا می کند - وارونه و دگرگون می کند- زیر و رو می کند (ازکلمه قلب به معنای برگرداندن چیزی از این رو به آن رو است، و چون به باب تفعیل برود مبالغه در این عمل را میرساند، پس تقلیب یعنی بسیار زیرورو کردن یک چیزی، و تقلب هم قبول همان تقلیب است پس تق...
ریشه کلمه:
قلب (۱۶۸ بار)

ویکی واژه

جِ قلب؛ دل‌ها.

جمله سازی با قلوب

از دعا بر سرش زده رایت در رکاب وی از قلوب سپاه
۷-ربنالاتزغ قلوبنابعدان هدیتنا…۸ال عمران
ازپی آرایش جان دست ارباب القلوب جامۀ درد ترا برقد جان انداخته
جان بده درپای شرع و پایه عرش آن تست چیست عرش ای ساده جز مقلوب شرع مصطفا
این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته تا سده هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی می‌شد تا این که با آمدن حسن صباح به آنجا و گشترش فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوند الموت، نوشته شد رودبار الموت و خوانده شد الموت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز