حالتی که از عشق، شیدایی یا خوشحالی نشأت میگیرد، به اصطلاح مستانه نامیده میشود. این واژه به نوعی حالت روحی اشاره دارد که انسان را به وجد میآورد و او را از دنیای روزمره جدا میکند. در این حالت، فرد میتواند احساساتی عمیق و غنی را تجربه کند که ناشی از عشق ورزیدن یا شادی خالص است. مستانگی، گاه به انسان قدرتی میدهد که فراتر از حد معمول خود عمل کند و به او اجازه میدهد تا با دنیا به شیوهای متفاوت و زیبا ارتباط برقرار کند. این حالت، نمایی از زیباییهای زندگی را به نمایش میگذارد و ما را به درک عمیقتری از احساسات انسانی میرساند. در واقع، مستانه بودن میتواند به ما کمک کند تا لذتهای زندگی را به طور کامل تجربه کنیم و در لحظات خاص، خود را در آغوش عشق و زیبایی بیابیم.
مستانه
لغت نامه دهخدا
مستانه. [ م َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی، ق مرکب ) چیزی که حرکات و سکنات آن بطور مستان باشد چون لغزش مستانه و رفتار مستانه و گریه مستانه و جلوه مستانه. ( آنندراج ). منسوب به مست. به صفت مست. چون مستان در حال مستی. با حالت مستی. به مستی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مست کننده.
۳. (قید ) [مجاز] با حالت مستی.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) با حالت سرخوشی و سرمستی، مستی آور
جملاتی از کلمه مستانه
مستانه بپای تو نهم هر دم سر بر دیده کشم خاک کف پای ترا
خرابی خسرو نگفتم به رویش که بیهوش از آن شکل مستانه بودم
کرده مستانه جلوه هایش تنگ عرصه بر ساقیان سیمین ساق