غرور به طور کلی به معنای احترام به خود و اعتماد به تواناییها و دستاوردهای فردی است. در این حالت، شخص به خاطر موفقیتها و قابلیتهای خود احساس رضایت و افتخار میکند. این نوع غرور میتواند به پیشرفت فرد کمک کند و انگیزهای برای دستیابی به اهداف بیشتر ایجاد نماید. اما زمانی که غرور از حالت سالم خود خارج شده و به خودبزرگبینی و بیتوجهی به دیگران تبدیل شود، به جنبه منفی آن، یعنی تکبر و خودمحوری، وارد میشود. در این وضعیت، فرد نهتنها به دستاوردهای خود میبالد، بلکه دیگران را نادیده گرفته و به آنها بیاحترامی میکند. نوع سالم به فرد این امکان را میدهد که به تواناییها و دستاوردهای خود افتخار کند و از آنها برای پیشرفتهای آینده بهرهبرداری کند. در این حالت، فرد همچنان به دیگران احترام میگذارد و با تواضع به نقاط قوت خود اذعان دارد. نوع ناسالم زمانی بروز میکند که فرد به طور افراطی به دستاوردهای خود اهمیت دهد و به واسطه این موفقیتها، دیگران را کماهمیت یا ضعیف تلقی کند. این نوع غرور به خودبزرگبینی منجر میشود.
غرور
لغت نامه دهخدا
بدان ای گرفتار بند غرور
در این است رسم سرای سرور.فردوسی.آنچه گفتند تا این غایت و نهادند، جمله غرور و عشوه و زرق بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 527 ).
گر نیز غرورجهان بخرم
پس همچو تو گم بوده در ضلالم.ناصرخسرو.بسی نماند که باران ابر رحمت تو
برافکند ز بیابانها غرور سراب.ابوالفرج رونی.تشنگان امید فضل تو را
ننماید جهان سراب غرور.مسعودسعد.اندر ایام تو بر خوان غرور روزگار
ناکسان کس شده خوردند در لوزینه سیر.سوزنی.شد آنکه بست فروغ غرور و آتش آز
میان دیده همت خیال پندارم.خاقانی.چو ماه سی شبه ناچیز شد خیال غرور
چو روز پانزده ساعت کمال یافت ضیا.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 4 ).غرور دهر و سرور جهان نخواستی از آنک
نداشت از غم امت به این و آن پروا.خاقانی.شهادات صخور همه افک و زور است و منشاء اغرا و غرور. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 353 ).
ای در غرور دل را داده شراب غفلت
بس دل بده که او را مست خراب برده.عطار.و گفت از صحبت پنج کس حذر کنید: یکی از دروغگوئی که همیشه با وی در غرور باشی. ( تذکرة الاولیاء عطار ). در این تمنی زور و اباطیل غرور به اعتماد شوکت رجال و شوکت رماح و نضال جمعیتی ساختند. ( جهانگشای جوینی ). بدین عشوه و غرور می پنداشت که دفع مقدور تواند کرد. ( جهانگشای جوینی ).
چشم آخربین تواند دید راست
چشم اول بین غرور است و خطاست.مولوی.- جام غرور؛ شراب غرور:
کسی ز جام غرور زمانه مست مباد.اوحدی.- دار غرور؛ دنیا.
- سرای غرور؛ مجازاً به معنی دنیاست. این جهان که خانه فریفتگی است:
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) کبر و نخوت، خودبینی.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] فریفتن، فریب دادن، بیهوده امیدوار کردن کسی.
۴. (اسم مصدر ) [قدیمی] فریب خوردن، به چیزی بیهوده طمع بستن.
* غرور جوانی: (پزشکی ) [مجاز] = جوش * جوش غرور جوانی
* غرور داشتن: (مصدر لازم ) مغرور بودن، کبر و نخوت داشتن، خودبین بودن: زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه / رند از ره نیاز به دارالسّلام رفت (حافظ: ۱۸۴ ).
* غرور خوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] فریب خوردن.
* غرور دادن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] فریب دادن.
فرهنگ فارسی
جائی است
دانشنامه اسلامی
واژه غرور در لغت به معنای فریب خوردن و فریفته شدن و گول خوردن می باشد
تعریف اصطلاحی غرور
و در اصطلاح عبارت است از «اعتماد و تکیه کردن نفس به آنچه که مطابق هوی و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبهه افکنی و فریب شیطان به آن گرایش یابد. پس هرکس بر اساس شبهه فاسدی معتقد شود که در دنیا یا آخرت به خیر و سعادت رسیده مغرور است». غرور یکی از مرضهای قلبی است که انسان را از درون تهی می کند و اعمال و رفتار انسان را نابود می کند و در حقیقت به جای اینکه پروردگار بی همتا را پرستش کند از نفس، مال، مقام و علمش بتی ساخته و آنها را عبادت می کند.
ریشه های غرور
...
[ویکی اهل البیت] واژه غرور در لغت به معنای فریب خوردن و فریفته شدن و گول خوردن می باشد. و در اصطلاح عبارت است از «اعتماد و تکیه کردن نفس به آنچه که مطابق هوی و هوس باشد و طبع انسان به خاطر شبهه افکنی و فریب شیطان به آن گرایش یابد. پس هر کس بر اساس شبهه فاسدی معتقد شود که در دنیا یا آخرت به خیر و سعادت رسیده مغرور است».
غرور یکی از مرض های قلبی است که انسان را از درون تهی می کند و اعمال و رفتار انسان را نابود می کند و در حقیقت به جای این که پروردگار بی همتا را پرستش کند از نفس، مال، مقام و علمش بتی ساخته و آنها را عبادت می کند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هیچ کس لاف بزرگی نمی زند مگر به خاطر ذلتی که در خود احساس می نماید».
روان شناسان و دانشمندان امور تربیتی بر این نکته تأکید دارند که هر نوع انگیزه برتری خواهی و کبر و غرور ریشه در احساس عدم امنیت روحی داشته و از عقده حقارت نشأت می گیرد.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «این ها همان کسانی هستند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند، لذا مجازات آنها تخفیفی داده نمی شود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.»
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «شخص هوشیار کسی است که نفس خود را به خدمت گیرد و برای پس از مرگ تلاش کند و فرمود احمق کسی است که از هوای نفسانی پیروی کند و به خدا آرزو (امید بی جا) داشته باشد».
امیدواری صحیح به خداوند جایی است که شخص گنهکار از گناهان خویش پشیمان شود و توبه کند. چنین شخصی باید به خدای کریم امیدوار باشد، چنان که قرآن کریم می فرماید: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است و به درگاه پروردگارتان توبه کنید و در برابر او تسلیم شوید».
[ویکی الکتاب] معنی غَرُورُ: یکی از اسامی شیطان به معنی بسیار فریبنده (غرة به معنای غفلت در بیداری است، و کلمه غرار به معنای غفلت با چرت و فتور است و غرور به معنای هر چیزی است که آدمی را فریب میدهد، چه مال باشد، و چه جاه، و چه شهوت، و چه شیطان، چیزی که هست بعضی از مفسرین ک...
معنی بَطَراً: مستی و غرور-غفلت و سبک مغزی است در اثر سوء استفاده از نعمت الهی
معنی سَیُنْغِضُونَ: به زودی سرهای خود را به نشانه استهزاء و ریشخند می جنبانند(از انغاض به این معنا که کسی سر خود را با حالت غرور و خودخواهی در مقابل دیگری تکان دهد )
معنی لَا تَفْتِنِّی: مرا به فتنه نینداز(مرا به نا ملایمات مبتلا نساز یا مرا با روبرو شدن با غنائم جنگ دچار غرور و فریب نساز)
معنی غَرَّ: فریب داد (غرة به معنای غفلت در بیداری است، و کلمه غرار به معنای غفلت با چرت و فتور است و غرور به معنای هر چیزی است که آدمی را فریب میدهد، چه مال باشد، و چه جاه، و چه شهوت، و چه شیطان، چیزی که هست بعضی از مفسرین کلمه غرور را به شیطان تفسیر کردها...
معنی غُرُوراً: فریب (غرور به معنای این است که با نمایش شری به صورت خیر کسی را وادار به انجام آن کنند و این عمل او را غرور ( فریب) میخوانند در عبارت "مَّا وَعَدَنَا ﭐللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً" وعدهای که منافقین آن را فریبی از خدا و رسول خواندند، وعده فتح...
معنی مُخْتَال: کسی است که دستخوش خیالات خود شده، و خیالش او را در نظر خودش شخصی بسیار بزرگ جلوه داده، در نتیجه دچار به کبر گشته، از راه صواب گمراه شده است ( اسب را هم اگر خیل میخوانند برای این است که با غرور راه می رود)
معنی مُدْهَامَّتَانِ: آن دو سبزی که از شدت انبوهی رنگشان متمایل به سیاه شده است (از مصدر ادهیمام (باب افعیلال) است، از ثلاثی مجرد دهمة گرفته شده، و دهمة به معنای سبز پر رنگ است، به طوری که از شدت سبزی رنگش متمایل به سیاهی شده باشد در عبارت "مُدْهَامَّتَانِ " در وصف دو...
معنی فَکِهِینَ: خوشحالان و شادمانان - مغروران از شادی و خوشی - آنان که باهم می گویند ومی خندند (جمع "فکه" به معنای غرور از خوشحالی است، و معنای عبارت"وَإِذَا ﭐنقَلَبُواْ إِلَیٰ أَهْلِهِمُ ﭐنقَلَبُواْ فَکِهِینَ " این است که: بعد از آنکه به سوی اهل خود برمیگردند از...
معنی لَوَّوْاْ: پیچ و تاب دادند (با غرور ونخوت وبه طرزی غیر طبیعی ) - برگرداندند- پیچیدند(کلمه لی به فتح لام و تشدید یا (ل ی ی )که مصدر فعل مضارع یلوون است در اصل به معنای تابیدن طناب می باشد و وقتی در مورد سر و یا زبان استعمال شود، معنای غیر طبیعی کردن سر و زبان ر...
ریشه کلمه:
غرر (۲۷ بار)
«غرور» (بر وزن جسور) صیغه مبالغه به معنای هر موجود فریبنده و فوق العاده فریبکار است، و این که آن را به شیطان تفسیر کرده اند، در حقیقت بیان مصداق واضح آن است، و الا هر انسان فریبنده، هر کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه گر و هر موجودی، که انسان را گمراه سازد، در مفهوم وسیع این کلمه داخل است; مگر این که مفهوم شیطان را چنان وسعت دهیم که همه اینها را شامل شود.
لذا «راغب» در «مفردات» می گوید: «غَرور، هر چیزی است که انسان را مغرور سازد و بفریبد، اعم از مال، مقام، شهوت و شیطان، و این که: به شیطان تفسیر شده، به خاطر این است که خبیث ترین فریبندگان است».
و این که بعضی آن را به دنیا تفسیر کرده اند، به خاطر فریبندگی دنیاست چنان که در «نهج البلاغه» می خوانیم: الدُّنْیا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ: «می فریبد، و ضرر می زند، و می گذرد»!
«غُرور» در اصل از مادّه «غُرّ» (بر وزن حُرّ) به معنای اثر ظاهر چیزی است، و لذا، به اثر ظاهر در پیشانیِ اسب «غرّة» گفته می شود، سپس به حالت غفلت اطلاق شده است که در ظاهر، انسان هوشیار است، اما در حقیقت بی خبر است، و به معنای فریب و نیرنگ نیز استعمال می شود.
تعبیر به وعده های «غرور» ناظر به این است که بت پرستان این خرافات و اوهام را به صورت وعده های تو خالی از یکدیگر می گرفتند، و به صورت شایعه و تقلیدهای بی اساس، بعضی به بعض دیگر القاء می کردند.
جملاتی از کلمه غرور
مرگ خود را زخدا از چه نخواهم که یزید شده از کشتن تو این همه مغرور چرا؟
مغرور مشو به حشمت خویش می دار نگاه عزت خویش
تو خامی که سواد چنین پختهای غرور از تن خود نپرداختهای