لغت نامه دهخدا
طفولیت. [ طُ لی ی َ ] ( ع اِمص ) کودکی. بچگی. صباوت. خردسالی. صبا: از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 397 ). او در سن طفولیت... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 205 ). یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز. ( گلستان ).
طفولیة. [ طُ لی ی َ ] ( ع مص ) طفولة. طفالة. خرد و ریزه شدن. ( منتهی الارب ).