سودمندی

لغت نامه دهخدا

سودمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) نفع. منفعت. فایده. ( ناظم الاطباء ):
دل آرام دارید از چار چیز
کزو خوبی و سودمندیست نیز.فردوسی.بی آزاری و سودمندی گزین
که این است فرهنگ و آیین و دین.فردوسی.از آن پند کو سر بلندی دهد
بگفت آنچه او سودمندی دهد.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص. ) ۱ - نفع. ۲ - فایده. ۳ - باروری.

فرهنگ فارسی

۱ - نفع. ۲ - فایده. ۳ - برومندی باروری مثمری. ۴ - سود برندگی.
نفع منفعت و فایده

جمله سازی با سودمندی

سید علی خامنه‌ای در ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ در دیدار با جمعی از شاعران، پس از اشاره به سودمندی مطالعه قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، مطالعه کتاب آزادی معنوی را توصیه کرد.
اهل خیر ایمن نیند از سنگ جور حاسدان مومیایی صد شکست از سودمندی یافته
در فصل چهارم فایده گرایی، میل ادله ای برای اثبات اصل سودمندی اقامه می‌کند و می‌گوید:
نبد سودمندی به افسون و رنگ نه از بند وز رنج و پیکار و جنگ
برجمال سودمندی،دفع هرنا اهل را حکمت توروی بندی اززیان انداخته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارین یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز