
سوت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می شود، سوتک.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) صدایی که به بیرون دادن نفس از دهان خارج کنند در حالی که لبها جمع شده باشد سافوت صفیر. ۲ - ( اسم ) آلتی فلزی گلی یا چوبی که در آن دمند و آوایی بر آورند سوتک.
دانشنامه عمومی
اعتبارات برگرفته از ملون و انجمن کپی رایت موسیقی کره است.
• بلک پینک – وکال
• تدی پارک – آهنگساز، ترانه سرا، تنظیم کننده
• بکو بوم – آهنگساز، ترانه سرا
• فیوچر بونس – آهنگساز، تنظیم کننده
• بی. آی – ترانه سرا
سوت (رومانی). شهر سوت ( به رومانیایی: Sovata ) در شهرستان موره در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۱۲٬۲۱۹ نفر است.
سوت (شید). سوت ( به صربی: Sot ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در Šid Municipality واقع شده است. سوت ۷۹۱ نفر جمعیت دارد.
سوت (وسیله). سوت ( به فارسی تاجیکستان: هُشتَک ) ابزاری برای تولید صدا است. سوت نوعی ساز بادی ساده محسوب می شود که به وسیله دهان یا هوای فشرده دیگری نواخته می شود.
در چین باستان و مغولستان به عنوان وسیله اعلام خطر حمله دشمن استفاده می شده است. نوعی از سوت در مصر باستان به وسیله پاپیروس ساخته می شده است. در قرن نوزدهم از این وسیله در پلیس انگلستان و در میادین ورزشی این کشور استفاده شد.
برحسب کاربرد و اندازه، سوتها انواع گوناگونی دارند. سوتهای پلیس و میادین ورزشی از انواع کوچک آن شمرده می شوند و با دهان نواخته می شوند. در مقابل سوتهای بسیار بزرگ کشتی ها، کارخانجات و قطارها به وسیله نیروی بخار به صدا در می آیند.
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: صَوت) از انواع موسیقی بلوچستان. شامل آهنگ های شاد است که با آواز اجرا می شوند. محتوای آوازهای سوت موضوعات عاشقانه و زیبایی های طبیعت است. سَوت معمولاً با همراهی تعدادی از سازهای بلوچی اجرا می شود. آهنگ های این نوع موسیقی غالباً ریتمیک است. نیز ← موسیقی بلوچستان
دانشنامه اسلامی
سوت صدای حاصل از بیرون دادن نفس از لبها به شیوهای خاص را سوت می نامند.
کابرد سوت فقه
از آن به مناسبت در باب حج نام برده اند.
احکام سوت کشیدن
در برخی روایات، سوت کشیدن از عادتهای قوم لوط برشمرده شده است؛ از این رو، حکم به کراهت آن شده است.
ویکی واژه
ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند؛ سوتک.
شیر، شیر خوردن.

جمله سازی با سوت
تا سگان را طوق زرّینست و کسوت ششتری هرکجا شیریست در عالم شکالی میکند
بس بود پیراهن ما کسوت خاک درش جامهای هردم ز عریانی به بر داریم ما
خلو داری تو بذات از همه ای کرده بذات کسوت کثرت از غایت توحید ببر
ای دو گیسوت شب قدر و برات جان فدا کرده برات اهل نجات
وی که در شخص امل از سر لطف هر زمان کسوت دیگر پوشی
بجز ما نیست چیزی جمله مائیم که کسوت هرچه خواهیم آن نمائیم