زین

زین

این واژه دارای معانی مختلفی است اما دو معنی اصلی و رایج این واژه به شرح زیر است:

زین به عنوان نشیمن: در این معنا، به نشیمنی گفته می‌شود که از چرم و چوب ساخته می‌شود و به هنگام جنگ یا سواری بر پشت اسب قرار می‌گیرد. این زین به عنوان یک وسیله ضروری برای راحتی سوارکار و کنترل بهتر اسب طراحی شده است. زین‌ها به گونه‌ای ساخته می‌شوند که فشار را بر روی بدن اسب توزیع کنند و به سوارکار کمک کنند تا بهتر بر روی اسب نشسته و حرکت کند.

زین به معنای نیکویی و آراستن: در اینجا نیز به مفهوم زیبایی، زینت دادن و آراستن اشاره دارد. این واژه به کارهایی که برای زیباتر کردن یا بهتر جلوه دادن چیزی انجام می‌شود، اطلاق می‌شود. به عنوان مثال، می‌توان گفت که زینت دادن به یک مکان یا یک لباس، به معنای افزودن زیبایی و جذابیت به آن است.

لغت نامه دهخدا

زین. ( اِ )ترجمه سَرج. و خانه، ساغر، قدح و هلال از تشبیهات اوست. ( از آنندراج ). سرج و قسمی از نشیمن که بر پشت اسب و استر جهت سواری می گذارند. ( ناظم الاطباء ). در فارسی بمعنی سرج عربی آمده. ( حاشیه برهان چ معین ). آنچه از چرم سازند و بر پشت اسب نهند و بهنگام سواری روی آن نشینند. سرج. ( فرهنگ فارسی معین )

فرهنگ معین

(زَ یا زِ یْ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) آراستن. ۲ - (اِمص. ) نیکویی.
[ په. ] (اِ. ) نشیمنی ساخته شده از چرم و چوب که به هنگام سواری بر پشت اسب می نهند.

فرهنگ عمید

۱. آراستن، نیکو کردن.
۲. [مقابلِ شین] خوبی، نیکویی.
وسیله ای از جنس چرم دارای بند و مهمیز که بر پشت اسب، خر، یا استر می بندند و بر آن می نشینند.
* زین وبرگ: مجموع زین، نمدزین، تنگ، دهانه، و آنچه اسب را با آن می آرایند. زین افزار.

فرهنگ فارسی

آنچه ازچرم وچوب درست میکنندوبرپشت اسب میگذارند، آراستن، نیکوکردن، خوبی، نیکویی، ضدشین، ازیان
( اسم ) ۱ - ابزار جنگی سلاح. ۲ - آنچه که از چرم و چوب سازند و بر پشت اسب نهند و به هنگام سواری روی آن نشینند سرج.
کیسه دوز بوده و از جمله خوش طبعان زمان.

جملاتی از کلمه زین

رستگی زین ابلهی داری هوس خویش را ابله کن و میرو به پس

چو بر زین بپیچید گردآفرید، یکی تیغ تیز از میان برکشید.فردوسی.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم