راهبرد

راهبرد یا استراتژی به معنای تعیین اهداف و طراحی برنامه‌ای برای دستیابی به آن‌ها است. به عبارت دیگر، راهبرد طرحی درازمدت است که به منظور نیل به یک هدف بلندمدت مشخص طراحی و تبیین می‌گردد. این مفهوم از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعدها در سایر حوزه‌ها از جمله اقتصاد، تجارت و به ویژه سیاست و مدیریت کشور به کار گرفته شده است. ریشه واژه استراتژی از واژه یونانی استراتگیا به معنای فرماندهی و رهبری است. در معنای ساده، استراتژی به عنوان یک طرح عملیاتی برای هماهنگی و سازماندهی اقدامات به منظور دستیابی به هدف تعریف می‌شود. مفهوم لغوی استراتژی از کلمه یونانی استراتگوس نشأت می‌گیرد که به معنای لشکر است. این واژه همچنین به معنای فرماندهی ارتش نیز به کار می‌رفته است. به عنوان مثال، ارتش یونان باستان که از گروه‌های کوچک سربازان متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود، تحت فرماندهی افرادی به نام استراتگوس قرار داشت. علاوه بر این، معانی دیگری نیز برای استراتژی مطرح شده است که شامل فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ می‌باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{strategy} [علوم نظامی] 1. فن و علم توسعۀ نیروها و منابع نظامی و به کارگیری آنها در زمان جنگ برای تأمین حداکثر منافع ملی و افزایش احتمال پیروزی 2. برنامه ریزی و مدیریت منابع ملی اعم از اقتصادی و سیاسی و نظامی برای دستیابی به حداکثر منافع ملی در زمان صلح و افزای...

دانشنامه عمومی

راهبرد یا اِستراتِژی ( به انگلیسی: Strategy ) به معنی تعیین اهداف و طرح نمودن برنامه ای برای رسیدن به آنها است. به بیان دیگر راهبرد طرح درازمدتی است که برای نیل به یک هدف بلند مدت مشخص طراحی و تبیین می گردد. راهبرد مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعداً در سایر عرصه ها از جمله اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار شده است. 
ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتِگیا» ( Strategia ) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از: یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف. مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی ( استراتگوس ) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا ( استراتژ ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. بطور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه های کوچک سربازانِ متعلق به خاندان های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می شد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. 
راهبرد نظامی عموماً به استفاده از کل نیروها، در زمان صلح و جنگ، از طریق برنامه ریزی و توسعه در مقیاس بزرگ، برای اطمینان از امنیت و پیروزی است. به طور جزئی تر راهبرد نظامی به نقل و انتقال نیروها در پشت جبهه جنگ و در جبهه پیش از درگیر شدن با دشمن است. هنگامی که نیروهای نظامی در جبهه با نیروهای دشمن درگیر می شوند این دیگر راهکنش ( تاکتیک ) است و نه راهبرد. در دوران گذشته به ویژه در عصر جنگ های ناپلئونی تمایز آشکاری بین راهبرد و راهکنش وجود داشت و راهبرد به آنچه در پشت جبهه می گذشت مربوط بود و راهکنش به هدایت جنگ در میدان نبرد. 
راهبرد شامل زمینه های کاری گوناگون می شود از جمله:
• راهبرد نظامی 
• راهبرد بازاریابی 
• مدیریت راهبردی 
• راهبرد نظری بازی ها
• راهبرد برنامه ریزی پی زبان شناسی ( شناخت رابطه اعصاب با زبان ) 
از ابتدای قرن بیستم با ظهور واژه «خط مشی و سیاست ملی» راهبرد در جایگاهی بین راهکنش و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، راهبرد و راهکنش در دوران جنگ جهانی اول که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به نبرد در چند جبهه بودند ناکارا جلوه کند.