گه

مدفوع باقی‌مانده غذایی حیوانات است که به صورت ماده‌ای خمیری و نیمه‌جامد از سیستم گوارشی آنها خارج شده و از طریق مقعد دفع می‌شود. انواع نام‌های مدفوع جانوران بسته به شرایط و نوع جانور متفاوت است. در زبان محاوره‌ای، واژه‌های گوه، گُه، گی، عَن و پی‌پی برای اشاره به مدفوع انسان استفاده می‌شوند. اما مدفوع حیوانات بسته به گروه آن‌ها نام‌های خاصی دارد. به عنوان مثال، مدفوع چهارپایان را پِهِن و سِرگین، مدفوع گاوها را تاپاله و مدفوع پرندگان را فَضلِه می‌نامند. همچنین، برخی از حیوانات نام‌های ویژه‌ای برای مدفوع خود دارند؛ مانند پِشگِل که مختص مدفوع گوسفندهاست، پیخال که تنها برای مدفوع مرغ‌ها به کار می‌رود و عنبرنسارا که به مدفوع الاغ ماده اشاره دارد. در اصطلاحات عامیانه کمتر رایج، واژه‌های سُندِه به معنای مدفوع سنگین و کِکِه نیز برای اشاره به مدفوع انسان به کار می‌روند. در فقه اسلامی، واژه غایط نیز برای توصیف مدفوع و نجاست استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

گه. [ گ َه ْ ] ( اِ ) مخفف گاه. بوته زرگران که در آن طلا و نقره گدازند. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ شعوری ). کوره. کوره حدادی

فرهنگ معین

(گَ ) (اِ. ) ۱ - وقت، زمان، هنگام. ۲ - بوتة زرگران.
(گُ ) [ په. ] (اِ. ) مدفوع آدمی.

فرهنگ عمید

۱. سرگین جانوران و انسان.
۲. [مجاز] هرچیز بد و زشت و ناپسند. &delta، برای دشنام به کار می رود.
= گاه۱

فرهنگ فارسی

مخفف گاه
( اسم ) بوته ای که زرگران طلا و نقره را در آن گذازند: شهان زخدمت او از عوار پاک شوند بر آن مثال که سیم گداخته درگاه. ( فرخی )
از توابع قصر قند.

ویکی واژه

مدفوع آدمی.
وقت، زمان، هنگام.
بوتة زرگران.

جملاتی از کلمه گه

کدام یار که او روی ما نگهدارد چو آب دیده ی گوهرفشان مگر دیوار
زان شبه سر کهر با اندام کلک عقل را دست گهرچین کرده‌ای
همه روزه پر باده ساغر به دست گهی بود هشیار و گه نیم مست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم