در فقه اسلامی، «تعارض احکام» به وضعیتی اطلاق میشود که در آن، دو یا چند حکم شرعی یا قانونی که به یک موضوع تعلق دارند، با یکدیگر ناسازگار یا متناقض باشند. این تعارض میتواند میان دو دلیل فقهی (مانند دو روایت یا دو آیه) یا میان حکم شرعی و قانون مصوب باشد.
انواع تعارض احکام
تعارض میان دلایل فقهی: این نوع تعارض زمانی رخ میدهد که دو دلیل معتبر (مانند دو روایت) در ظاهر با یکدیگر تنافی داشته باشند. برای مثال، یک روایت حکم به وجوب نماز جمعه میدهد و دیگری حکم به عدم وجوب آن. در چنین مواردی، اصولگرایان با استفاده از قواعدی مانند «تعادل و تراجیح» سعی در رفع تعارض دارند.
تعارض میان حکم شرعی و قانون مصوب: در برخی موارد، ممکن است حکم شرعی با قانون مصوب مجلس و شورای نگهبان مغایرت داشته باشد. در این صورت، در مسائل فردی، مقلد باید به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند، اما در مسائل اجتماعی و عمومی، قانون مصوب مقدم است. اگر تعارض موجب عسر و حرج شود، عمل به احتیاط یا مراجعه به فتوای مرجع تقلید توصیه میشود.
روشهای رفع تعارض
برای حل تعارض میان احکام، روشهای مختلفی در اصول فقه مطرح شده است:
جمع عرفی: در صورتی که امکان جمع عرفی میان دو حکم وجود داشته باشد، باید هر دو را پذیرفت.
تخصیص: اگر یکی از دلایل عام باشد و دیگری خاص، دلیل خاص را مقدم میکنیم.
توقف: اگر هیچیک از روشهای فوق امکانپذیر نباشد، باید در صدور حکم توقف کرد تا تعارض رفع شود.
در نهایت، «تعارض احکام» نشاندهنده پیچیدگیهای فقهی و حقوقی است که نیازمند دقت و اجتهاد برای رفع آن میباشد.