گران دو

لغت نامه دهخدا

گران دو. [ گ ِدَ / دُو ] ( ص مرکب ) اسب آهسته رو. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

آنکه آهسته دود کسی که کند دود: اسب گران دو.

جمله سازی با گران دو

وگر برفت و نرفتی چو دیگران دو سه روز نه تو بماندی آخر نه او نخستین رفت
جهد آن کن که در این حادثه و درد گران دور باشی ز تهور که ندارند به فال
چهارم مروت که خاصیتی روحانی است و صفتی ملکی.حکیمی را پرسیدند که مروت چیست؟ گفت شر خود از دیگران دور داشتن، و در حد وسع خود راحت رسانیدن.
سوء برداشت رایجی است که متمم اول همه، از جمله بنگاه‌های خصوصی غیرحکومتی، را از محدود کردن آزادی بیان بازمی‌دارد. این متمم تنها به کنشگران دولتی قابل اعمال است.
بار بر کس گر نهی دوش خودت گردد گران دوش خودخواهی سبک بر کس میفکن بار خویش
به عهد پیریم یاری وفا پرور به چنگ آمد عبث کردیم صرف دیگران دور جوانی را