کوکب با نام علمی Dahlia، گل بومی مکزیک، آمریکای مرکزی و کلمبیا به شمار میآید. تاکنون حداقل ۳۶ گونه از این گل شناسایی شده که برخی از آنها میتوانند تا ۱۰ متر ارتفاع بگیرند. گلهای آن در اواخر تابستان و اوایل پاییز شکوفا میشوند و از طریق تقسیم غدهها، قلمهزنی و گاهی بذر تکثیر میشوند. غدههای این گیاه نسبت به سرما حساس هستند و باید قبل از سرد شدن هوا از خاک خارج شده و در مکانی خشک و خنک به همراه کمی خاک نگهداری شوند تا در بهار دوباره کاشته شوند. رنگ گلهای کوکب شامل زرد، بنفش، سفید و قرمز است و گلهای آن بزرگ و زیبا هستند. از جوشانده این گل برای ضدعفونی زخمها استفاده میشود. برای درمان ترکهای لب و پاشنه پا، به مدت یک ماه ۱۰۰ گرم از گلهای کوکب را در بادام تلخ قرار داده و پس از صاف کردن، روزانه بر روی نواحی آسیبدیده مالیده میشود. در کتاب تحفه الملوک، گل کوکب به عنوان درمانی برای ورم روده، معده و کماشتهایی معرفی شده است. این گیاه با نام علمی Dahlia pinnata، یکی از گونههای این سرده است.
کوکب
لغت نامه دهخدا
کوکب. [ ک َ ک َ] ( ع اِ ) ستاره. ( ترجمان القرآن ). ستاره بزرگ یا عام است. ج، کواکب. و ذهب القوم تحت کل کوکب؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. ( منتهی الارب ). ستاره بزرگ یا عام است. ج، کواکب. و سیم و شرار و داغ و اشک و نمکدان و گره از تشبیهات اوست و با لفظ بالیدن و افتادن مستعمل. ( آنندراج ). ستاره روشن و بزرگ. ( غیاث ). ستاره و ستاره بزرگ. ( ناظم الاطباء ). نجم. ( اقرب الموارد ). ستاره. ج، کواکب. ( فرهنگ فارسی معین ). ستاره بزرگ. ستاره. اختر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): فلمّا جن علیه اللیل رَءا کوکباً قال هذا ربی فلمّا افل قال لااحب الأَفلین. ( قرآن 76/6 ). اذِ قال یوسف لاِ َٔبیه یا اءَبت اًِنی رأیت احدعشر کوکباً والشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین. ( قرآن 4/12 ). اﷲ نور السموات و الأَرض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرةمبارکة زیتونة لاشرقیة و لاغربیة... ( قرآن 35/24 )
فرهنگ معین
(کُ کَ ) (اِ. ) گیاهی زینتی دایمی از تیرة مرکبان دارای گل های پُر پَر، زیبا و بادوام.
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) گلی زینتی، پُرپَر، و به رنگ های سرخ، زرد، سفید، و بنفش که از طریق پیاز زیاد می شود.
۳. [قدیمی، مجاز] اشک.
۴. [قدیمی، مجاز] میخ تزئینی شمشیر.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ستاره جمع کواکب. یا کوکب سعد. ستاره ای که بعقید. احکامیان موجب سعادت میشود: و طلوع کوکب سعد از افق مطالعم روی نمود. یا کوکب نحس. ستاره ای که بعقید. احکامیان موجب نحوست میشود. ۲ - گیاهی است از تیر. مرکبان و از دست. آفتابیها که دارای نهنج بزرگی است و برگهای متقابل دارد. ریشه اش غده ای افشان و محتوی ذخایر اینولین فراوان است ( نظیر غده های سیب زمینی ترشی ). این گیاه را بجهت گلهای زیبایی که دارد در باغها بعنوان گلی زمینی میکارند. گلهای کوکب درشت و پرپر و برنگهای ارغوانی زرد سفید قرمز یا بنفش میباشند: دهلیه دالیا کوکب معمولی کوکب باغی. توضیح چند قسم ازین گل در زمان ناصر الدین شاه در ایران متداول گردید. یا کوکب ساموس. ( شاموس ). یا کوکب معمولی. یا کوکب کفش. میخ کفش گل کفش: کوکب چرخ همچو کوکب کفش میدهد بوسه بر کف پایت. ( کمال اسماعیل )
فرهنگ اسم ها
معنی: ستاره، نام نوعی گل زینتی، ( در گیاهی ) گل زینتی درشتِ پر پَر به رنگهای ارغوانی، سفید، زرد، قرمز یا بنفش، ( در گیاهی ) گل زینتی درشتِ پُر پَر به رنگهای ارغوانی، گلی زینتی، درشت و پُرپَر به رنگهای ارغوانی، قرمز، یا بنفش
دانشنامه آزاد فارسی
کوکَب (dahlia)
گیاهانی دایم، از خانوادۀ مرکبان (Compositae)، جنس Dahlia، شامل بیست گونه. بسیاری از آن ها گونه های زراعی اند. کوکب گیاهی قوی با ریشه هایی غده ای و گل هایی زیبا ورنگ های متنوع است. این گیاهان بومی مکزیک و امریکای مرکزی اند.
دانشنامه اسلامی
معنی دُرِّیٌّ: پر نور("کوکب دری "به تعداد معدودی از ستاره های آسمان می گویند که درخشان تر از بقیه هستند)
معنی کُنَّسِ: پنهان شونده ها (جمع کانس،مصدر کنوس به معنای داخل شدن وحشیهایی از قبیل آهو و طیور به درون لانهشان می باشد،الکنس نیز از صفات ستارگان است، چون هر یک در برج خود کنوس میکند، یعنی پنهان میشود، همانطور که آهوان در کناسه و آشیانه خود پنهان میشوند، و ای...
تکرار در قرآن: ۵(بار)
ستاره.. چون شب او را فراگرفت ستارهای دید، جمع آن کواکب است. ما آسمان نزدیکتر را با زینتی که ستارگان باشند زینت کردهایم. در «سماء» توضیح داده شده که ظاهراً مراد از «اَلسَّماء الدُّنْیا» آسمان منظومه شمسی است و کواکب ستارگان همان منظومه است و در «رجم» و «صبح» گذشت که کواکب غیر از مصابیح است و آیه. در از بین رفتن کواکب صریح است.