کمان‌گیر

کمان‌گیر به کسی گفته می‌شود که در ورزش یا هنر تیراندازی با کمان مهارت دارد و با استفاده از کمان، تیر را به سمت هدف پرتاب می‌کند. این مهارت نیازمند تمرین‌های مستمر، یادگیری تکنیک‌های خاص و کسب تجربه است تا کمان‌گیر بتواند کمان را به‌خوبی کنترل کند و تیر را با دقت و قدرت مناسب به هدف برساند.

کمان‌گیر ممکن است در مسابقات ورزشی مانند تیراندازی با کمان شرکت کند یا به صورت سنتی و در شکار یا جنگ از کمان استفاده کند. در تاریخ و فرهنگ‌های مختلف، این افراد نقش مهمی در دفاع، شکار و ورزش داشته‌اند، برای مثال، در فرهنگ ایرانی، شخصیت‌هایی مانند آرش کمان‌گیر نمادی از مهارت، شجاعت و دقت در تیراندازی هستند که در ادبیات و اسطوره‌ها به عنوان قهرمانان برجسته معرفی شده‌اند.

لغت نامه دهخدا

کمانگیر. [ ک َ ] ( نف مرکب ) کمانداری را گویند که که در فن تیراندازی بی نظیر باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). کماندار. ( فرهنگ فارسی معین ):
به نیروی دست کمانگیر او
بیفتاد الانی به یک تیر او.نظامی.
کمانگیر. [ ک َ ] ( اِخ ) لقب آرش است و او پهلوانی بوده ایرانی که یک تیر از آمل به مرو انداخته است و آن مسافت چهل روزه راه است. ( برهان ). لقب آرش تیرانداز منوچهر بوده که درمصالحه با افراسیاب از رویان مازندران تیر او به مرو رفت. ( آنندراج ). لقب پهلوانی آرش نام و بطور افسانه گویند تیری از آمل به مرو پرتاب کرد که چهل روز مسافت میان آن دو شهر است. ( ناظم الاطباء ):
اگر خوانند آرش را کمانگیر
که از ساری به مرو انداخت یک تیر.( ویس و رامین ص 273 ).و رجوع به آرش شود.

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) ۱ - کسی که در فن تیر - اندازی با کمان ماهر باشد. ۲ - لقب پهلوانی آرش.

فرهنگ عمید

= کمان دار

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که به کمان مجهز است. ۲ - کسی که در تیر اندازی با کمان مهارت دارد کمانگیر: ( بر سر خاکش بجای شمع تیری مینهد هر که قربان کمانداران ابرو میشود ). ( کلیم )
لقب آرش است و او پهلوانی بوده ایرانی که یک تیر از آمل به مرو انداخته است و آن مسافت چهل روزه راه است.لقب پهلوانی آرش نام و بطور افسانه گویند تیری از آمل به مرو پرتاب کرد و چهل روز مسافت میان آن دو شهر است.

فرهنگ اسم ها

اسم: کمانگیر (پسر) (فارسی)
معنی: کماندار

فرهنگستان زبان و ادب

{archer, bowman} [ورزش] شخصی که به ورزش کمان گیری می پردازد

ویکی واژه

شخصی که به ورزش‌ کمان‌گیری می‌پردازد.

جملاتی از کلمه کمان‌گیر

با کلک و بنان من نقب‌افکن و عارض با ابرو و خط تو کمان‌گیر و زره‌دار
چون ‌کمان‌گیری سحاب صاعقه‌پیکان تویی چون‌ کمربندی سپهر مشتری پیکر تویی
مشو مغرور چون گرگ کمان‌گیر که بر دل چرخ ناگه می‌زند تیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز