لغت نامه دهخدا
کسندر. [ ک َ س َ دَ / ک ُ س ُ دَ / ک َ س َ دُ ] ( ص مرکب ) ( مرکب از کس + اندر، به معنی دیگر و غیر ) ناکس و نااهل را گویند. ( برهان ) ناکس و نااهل و فرومایه. ( ناظم الاطباء ).
کسندر. [ ک َ س َ دَ / ک ُ س ُ دَ / ک َ س َ دُ ] ( ص مرکب ) ( مرکب از کس + اندر، به معنی دیگر و غیر ) ناکس و نااهل را گویند. ( برهان ) ناکس و نااهل و فرومایه. ( ناظم الاطباء ).
(کَ سَ دَ ) (اِمر. ) نااهل، فرومایه، ناکس.
ناکس، نااهل: سزد ارچه او نیز تکبر کند / که شه نیکویی با کسندر کند (عنصری: ۳۵۴ ).
( اسم ) ۱ - کس دیگر ۲ - ناکس نا اهل: ( سزد مرد را گر تکبر کند چو شه نیکویی با کسندر کند ). ( عنصری )
نااهل، فرومایه، ناکس.
💡 سزد ار چه او نیز تکبر کند که شه نیکویی با کسندر کند
💡 شهر اسنز، نیدرزاکسندر ایالت نیدرزاکسن در کشور آلمان واقع شدهاست.
💡 غوغاست به روس اندر از مرک الکسندر این خیل و حشر تا حشر گو در غم و ماتم باش
💡 و آنان، یهودیان، از تو دربارهٔ ذوالقرنین سؤال میکنند، کسی که نامش اکسندر بودهاست؛ او یک پیامبر نبودهاست. بگو: 'بازگو خواهم کرد، نقل خواهم کرد، به شما ذکری، حکایتی، از او'، از قضیه او.