این کلمه به عنوان یک ضمیر و نشانه پرسش، برای ایجاد تردید و سوال استفاده میشود. این واژه میتواند به ذوی العقول و غیر ذوی العقول تعلق گیرد. بر اساس تعاریف موجود، کدام به معنای چه و که است و به طور معمول قبل از موصوف خود قرار میگیرد. این موصوف میتواند شخص یا شیء باشد و در مواقعی که چندین گزینه برای انتخاب وجود دارد، از کدام به عنوان نشانه پرسش استفاده میشود. به عنوان مثال، وقتی میگوییم کدام چیز و کس به معنای چه چیز و چه کس است. در شرایطی که انتخاب بین چندین چیز یا فرد وجود دارد، این واژه به کار میرود تا مشخص شود که کدام یک از آنها مد نظر است. بنابراین، این کلمه ابزار موثری برای شکلگیری سوالات و ایجاد شفافیت در انتخابها است.
کدام
لغت نامه دهخدا
کدام. [ ک ُ ] ( ضمیر، ص ) از ادات پرسش است در تردید. برای استفهام باشد و اطلاق این بر ذوی العقول و غیر ذوی العقول هر دو آید. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بمعنی چه و که و این صفت همیشه مقدم بر موصوف باشد خواه آن موصوف شخص باشد و یا چیز و آن را در تردید مقصود بطور استفهام استعمال کنند مانند کدام چیز یعنی چه چیز و کدام کس یعنی چه کس و در وقتی که چندین عدد چیز و یا چند عدد کس موجود باشد و مقصود معلوم نبود بطور استفهام گویند کدام یک از این چیزها و کدام یک از این کسها. ( ناظم الاطباء ). چه کس. چه چیز. ( یادداشت مؤلف ). اَی ﱡ. ( ترجمان القرآن ). ج، کدامان. ( از یادداشت مؤلف ). از ادات پرسش است به معانی چه و که. ( از فرهنگ فارسی معین )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (ضمیر ) چه کسی؟، چه چیزی؟.
فرهنگ فارسی
از ادات پرسش است به معانی ذیل: الف چه ? کدام چیز ? ( تردید را رساند ): [ ای گل از کدام بستانسرایی وای بلبل تو چه دستان سرایی ]. ( لباب ) ب که ? کدام کس ?: کدام رفت ? توضیح: [ کدام ] همیشه مقدم بر اسم آید. یا کدام یک. هر گاه چند چیز یا چند شخص بود که مقصود معلوم نباشد این کلمه را بکار برند: [ کدامیک ازین کتابها مفید تر است ? ]: [ کدامیک ازین کسان مقصر است ? ] یا هر کدام. هر یک.
اصل المرعی و آن گیاهی است شکسته و افتاده بر زمین و چون باران بارد ظاهر گردد.
ویکی واژه
چه کسی؟ چه چیزی؟
از ادات پرسش.
جملاتی از کلمه کدام
گفتا که کیست یار تو گفتم بتان همه در حیرتم که تا به کدامین کنم نظر
حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن جانان که نبود بوی جانان جز نصیب پاکدامانان
دلم چو شیشه شد و روزگار سنگین دل کدام شیشه که نشکست روزگار به سنگ