کالام

لغت نامه دهخدا

کالام. ( اِخ ) آلکساندر. نقاش و گراوورسازسوئیسی متولد به سال 1810 میلادی و متوفی به سال 1864. وی در ترسیم دورنما زبردستی و مهارت داشته است.
کالام. ( اِخ ) نام محلی است در جزیره سامس. پس از آن یونانیها به طرف سامس راندند و چون به کالام رسیدند در نزدیکی معبد ژون لنگر انداختند و قوای خود را برای جنگ ( با پارسیان ) آماده کردند. ( تاریخ ایران باستان ج 1 ص 867 ).

ویکی واژه

سومریان سراسر جنوب دو رود، بین‌النهرین را کالام می‌نامیدند. کالام از دو کلمه کال- آم شکل گرفته و ممکن است منظور از کال نارس باشد و چون آم نشان جنس مؤنث بوده پس مفهوم کلی کالام زن نارس، و کم سن و سال یا به عبارتی دوشیزه است.

جمله سازی با کالام

💡 خسرو خوبان بخواست از صنمان سرخراج خاست غریو از فلک وز سوی مه کالامان

💡 از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳، کالامار به عنوان مدیر اجرایی سازمان ماده ۱۹ که یک سازمان حقوق بشری است خدمت کرد.

💡 خاقان اکبر کز فلک بانگ آمدش کالامر لک در پای او دست ملک، روح معلا ریخته

💡 زین سفر مقصود امسالش تو بودستی نه حج کالامان گویان به درگاه آمد و جان تازه کرد

💡 خوف مهل در میان بانگ بزن کالامان عشرت با خوف جان راست نیاید به هم

💡 شیر چرخ از بیم شیر رایتت افغان‌کنان کالامان ای فخر دین اینانج بلکا خاصبک