کارشناسی

لغت نامه دهخدا

کارشناسی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) معرفت و شناسائی کار. ( ناظم الاطباء ). خبرگی. خبرویت.

فرهنگ معین

( ~. ) ۱ - (حامص. ) شناسایی کار، خبرگی. ۲ - (اِ. ) دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی.

فرهنگ عمید

۱. آشنایی و آگاهی به کارها و امور.
۲. بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان: این موضوع باید کارشناسی شود.
۳. (اسم ) دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس.

فرهنگ فارسی

شناسایی کار معرفت امور خبرگی. توضیح این اصطلاح را فرهنگستان بجای [ خبرویت ] متداول در دادگستری پذیرفته است.

ویکی واژه

شناسایی کار، خبرگی.
دورة تحصیلات چهارسالة دانشگاهی.

جمله سازی با کارشناسی

او در مقطع کارشناسی رشتهٔ تربیت بدنی در دانشگاه آزاد، واحد سماء شهریار به تحصیل پرداخته‌است.
گرانمایه‌پور در سال ۱۳۵۰ تحصیلات دانشگاهی خود را آغاز و دوره کارشناسی را در رشته آمار در دانشکده آمار و انفورماتیک دانشگاه شهید بهشتی سپری کرد. او در دوره دانشجویی اش فعالیت های سیاسی هم انجام میداد.
ابراهیم زکزاکی در ۵ مه ۱۹۵۳ میلادی زاده شد. او در سال ۱۹۷۹ در رشتهٔ اقتصاد از دانشگاه احمدو بلو کارشناسی گرفت. پیش از دانشگاه، از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ در مدرسهٔ استانی عربی و‎از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ در مدرسهٔ سرشناس مطالعات عربی در کانو درس خواند. او آموزش اولیهٔ اسلامی–قرآنی را نزد علمای مختلف در حوزه‌های زاریا به پایان رساند.
اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با ادوارد براون و رینولد نیکلسون مراودات علمی داشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تایپ
تایپ
اوشاخ
اوشاخ
توحید گوی
توحید گوی
نحوه
نحوه