چینی

این واژه به گروه‌های بومی ساکن در چین و تایوان و همچنین افرادی با تبار چینی اشاره دارد. چینی‌ها بیش از ۲۵ درصد از کل جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. زبان آن ها به عنوان رایج‌ترین زبان در خانواده زبان‌های چینی-تبتی شناخته می‌شود. سنت‌های آن ها بسیار قدیمی هستند و بسیاری از آن‌ها به بیش از ۳ هزار سال پیش از میلاد برمی‌گردند. از جمله این سنت‌ها می‌توان به مجموعه‌ای از فلسفه‌ها و ادیان، از جمله آیین کنفوسیوس، تائوئیسم و بودیسم اشاره کرد. احترام به نیاکان و وجود روستاهای پدری از ویژگی‌های پایدار این فرهنگ به شمار می‌روند. خانواده به عنوان واحد اصلی نظام خویشاوندی در چین محسوب می‌شود و شکل ایده‌آل آن گردهمایی پنج نسل است. در تلاش‌های جدید جمهوری خلق چین، محدودیت‌هایی برای اجرای سنت‌های قدیمی و همچنین محدود کردن تعداد فرزندان به یک نفر برای هر زوج وضع شده است. اکثریت آن ها از طریق کشاورزی زندگی می‌کنند و در جنوب به کشت برنج در مزارع آبی و در شمال به کشت ارزن و گندم مشغول هستند. در حال حاضر، بسیاری از آن ها در حوزه‌های تجاری، صنعتی و دولتی مشغول به کار هستند. نسل‌های نوادگان مهاجران در نقاط مختلف آسیای جنوب شرقی، نواحی اقیانوس آرام، استرالیا، آمریکای شمالی و جنوبی و همچنین اروپا حضور دارند. در چین، اقلیت‌هایی با زبان‌های غیرچینی که به خانواده زبان‌های تبتی تعلق دارند، مانند تبتی، همونگ و جوانگ، وجود دارند. برخی از مردم این کشور به زبان‌هایی صحبت می‌کنند که به خانواده‌های آلتایی مانند اویغوری، مغولی و منچو و هندواروپایی مانند روسی مربوط می‌شوند؛ همچنین در شمال شرقی چین، جامعه‌ای از کره‌ای‌ها نیز زندگی می‌کند. آن ها در طول تاریخ تحت سلطه خاندان‌های مغولی (۱۲۷۱-۱۳۶۸) و منچو (۱۶۴۴-۱۹۱۱) قرار داشتند.

لغت نامه دهخدا

چینی. ( حامص ) چیدن در تمام معانی. رجوع به چیدن شود.
- اسباب چینی؛ تهیه مقدمات عملی علیه کسی. توطئه.

فرهنگ معین

(اِ. ) نوعی از گل نسرین.
(ص نسب. ) ۱ - اهل چین. ۲ - هر چیز ساخته شده در چین. ۳ - ظروف آبگینه که در قدیم از چین می آوردند.

فرهنگ عمید

۱. مربوط به چین.
۲. از مردم چین.
۳. تهیه شده در چین.
۴. (اسم ) ظرف هایی که از خاک مخصوصی موسوم به کائولن ساخته می شود. &delta، چون این خاک ابتدا در چین به دست آمده به این اسم نامیده شده.
۵. (اسم ) نوعی خاک از اقسام خاک رس که بیشتر آن از کائولینیت تشکیل یافته و چون خوب قالب گیری می شود و با پخته شدن در آتش سفید می شود، برای ساختن ظروف به کار می رود.

فرهنگ فارسی

زبان چینی. زبان مردم چین و آن اصلا زبان یک هجایی است. ارزش دستوری هر (( یک هجایی ) ) طبق موقع وی در جمله تغیر میکند و بنابرین ممکن است اسم صفت یا فعل گردد. با تشخیص موقع ( یک هجایی ) در جمله و معرفت اصوات مفهوم جمله ها و عبارتها را درک میکنند. یا خط چینی الفبایی که چینیان بکار میبرند و آن طبق روایت اختراع امپراتور چین فوهی است. هر حرف چینی اساسا متشکل است از یک ریشه یا (( کلید ) ) و یک (( فونتیک ) ). امروزه غالبا توافق دارند که همه حروف فرهنگ چینی را از ۲۱۴ کلید استخراج کنند.
ظرفهای که ازخاک کائولن ساخته شودابتدادرچین بود
( صفت ) منسوب به چین. ۱ - از مردم چن اهل چین. ۲ - هر چیز ساخته شده در چین. ۳ - ظرف آبگینه ( که در قدیم از چین می آوردند ).
نوعی ظرف شکستنی که از گل و به طرز مخصوص سازند و در کوره پزند.

فرهنگستان زبان و ادب

{porcelain} [هنرهای تجسمی] لعابینه ای که در حرارت بالا پخته می شود و به دلیل ظرافت لعاب کاری شفافیت پوسته های صدفی را پیدا می کند

جملاتی از کلمه چینی

آخر شکست چینی دل بر ترنگ زد موی نهفته سر ز خمیرم ‌کنون ‌کشید
ز خوشه چینی این چهره های گندم گون سفید را به نظر یک جو اعتبار نماند
صدای کاسه چینی به گوش نکته‌شناس حکایتی بود از کاسه سر فغفور