چیز

کلمه چیز در زبان فارسی به معنای شیء، موضوع، یا هر آنچه که وجود دارد به کار می‌رود. این واژه می‌تواند به طور کلی به هر نوع موجودیت، شیء، مفهوم، یا موضوعی که مورد نظر باشد، اشاره کند.

ویژگی‌ها و کاربردها

عمومیت: چیز واژه‌ای عمومی است و می‌تواند به هر نوع شیء مادی (مانند کتاب، میز، یا درخت) یا غیرمادی (مانند احساسات، افکار، یا مفاهیم) اشاره کند.

استفاده در جملات: در زبان محاوره‌ای، این کلمه معمولاً به عنوان یک کلمه جایگزین برای اشیاء یا مفاهیم خاص استفاده می‌شود، به عنوان مثال: این چیز خیلی جالب است یا چیزهایی که گفتی را فراموش کرده‌ام.

معانی مختلف: بسته به زمینه، این واژه می‌تواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد. مثلاً در برخی از عبارات، می‌تواند به معنای موضوع یا مسئله نیز به کار رود.

لغت نامه دهخدا

چیز. ( اِ ) شی ٔ. ( منتهی الارب ) ( دهار ). پدیده.تعبیری عام هر موجود و موضوع و حال را

فرهنگ معین

[ په. ] (اِ. ) ۱ - شی ء. ۲ - خواسته، دارایی.،~ خور کردن کسی مخفیانه دارو یا خوارکی راکه خاصیت جادویی داشته باشد به کسی خوراندن.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ ناچیز] موجود، آنچه موجود باشد.
۲. شیء، جسم.
۳. امر، پدید، حالت، موضوع، و مانند آن.

فرهنگ فارسی

هرجسم بی روح، آنچه موجودباشد، هرموجودبی روح
( اسم ) هرچه موجود باشد هر بودنی شئ مقابل ناچیز معدوم.

جملاتی از کلمه چیز

امید و هراس ما بچیزیست کزان جز نام نشانی نه پدیدست ایدل
صد رنج همی بینم، ای راحت جان، از تو از دیده توان دیدن چیزی که تو بنمایی
نیست چیزی دیدنی زینجا برون و زین قبل می‌گمان آید کز این گنبد برون صحراستی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم