چمن زار. [ چ َ م َ ] ( اِ مرکب ) معروف است. ( از آنندراج ). مرغزار سبز و خرم. ( ناظم الاطباء ). جایی که چمن و سبزه روید. چمنستان. چمن خیز:
بیا ساقی ای نوبهار طرب
ز نخل قدت برگ و بار طرب
بیاد گل آن چمن زار فیض
بده لاله گون جام سرشار فیض.طغرا ( از آنندراج ).رجوع به چمن خیز و چمنستان شود. || کنایه ازرخسار معشوق:
روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف چمن زارش همی گردد چمان ابرو.حافظ.
(چَ مَ ) (اِمر. ) ۱ - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. ۲ - زمینی که چمن در آن کاشته شود.
جایی که چمن در آن فراوان باشد، زمینی که در آن چمن کاشته باشند، مرغزار.
( اسم ) ۱ - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. ۲- زمینی که چمن در آن کاشته باشند.
جایی که چمن فراوان باشد، مرغزار
{meadow} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] عرصه ای که در آن علف یا یونجه می روید و به عنوان چراگاه به کار می رود یا علوفۀ خشک از آن تهیه می شود
چمن زار (فیلم). چمن زار ( انگلیسی: Meadowland ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اولیویا وایلد اشاره کرد.
این فیلم در بررسیِ جمعیِ نقدها در وبگاه راتن تومیتوز ۹۶/۱۰۰ را دریافت کرده است.
رجوع شود به:علفزار
💡 سزد کاندر نظر آری، کنون در هر چمنزاری نشسته یاری و یاری، نهاده شانه بر شانش
💡 مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد
💡 چمنزار جراحت بیدل از تیرش دلی دارم که حسرت غنچه میبندد بقدر یاد پیکانش
💡 فکنده نور مه از لابهلای شاخهٔ بید به جویبار و چمنزار خالهای سفید
💡 زان تشنگی که سرو چمنزار دین کشید چیزی به غیر طعن به آب روان نماند
💡 در چمنزار عطایت بحر و کان یک شبنم است همچو باغ دلکشا دهر از جمالت خرم است