این اصطلاح به معنای یک الگوی فکری در هر رشته علمی یا زمینه معرفتشناسی است. این واژه از کلمه یونانی پارادیگما به معنای الگو یا سرمشق و از ریشه یونانی پارادیکنونای به معنای نشان دادن گرفته شده است. در ابتدا، این واژه به طور خاص در دستور زبان به کار میرفت، اما از دهه ۱۹۶۰ به معنای وسیعتری دست یافت. فردینان دو سوسور از پارادایم برای توصیف گروهی از عناصر زبانی که شباهتهایی با یکدیگر دارند، استفاده کرد. توماس کوهن، فیلسوف علم، با به کارگیری این واژه برای بیان اندیشههای علمی در یک دوره زمانی خاص، مفهوم کنونی آن را شکل داد. او در کتاب ساختار انقلابهای علمی این اصطلاح علمی را به این صورت تعریف میکند: آنچه باید مشاهده و بررسی شود، نوع پرسشهایی که باید مطرح شوند و چگونگی تفسیر نتایج تحقیقات علمی و انجام تجربیات، و همچنین ابزارهای لازم برای این تجربیات. هاندا نیز مفهوم اجتماعی این واژه را به بافت علوم اجتماعی وارد کرد. نکته مهم در مورد پارادایمها، مسئله قیاسپذیری و قیاسناپذیری آنهاست. به اعتقاد کوهن، هیچ پارادایمی با پارادایم دیگر قابل قیاس نیست.

پارادایم
دانشنامه عمومی
پارادایم از جدیدترین مفاهیمی است که وارد حوزه فلسفهٔ علم جامعه شناسی شده است. الگوواره هایی که از زمان های قدیم موجود بوده اند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوب هایی «بدیهی» در می آیند. در واقع پارادایم «... الگوی داوری شایع و موجه و مورد مراجعه برای رد یا قبول افکار هستند و شامل الگوهای منطقی، منطقی - احساسی و فقط احساسی، الگوهای فکری فردی، گروهی و عمومی می شوند. شرط لازم و کافی برای تشکیل یک پاردایم، این است که یک الگوی داوری، مقبول و مورد مراجعه باشد. به عبارت دیگر، هر آنچه رفتار پارادایمی داشته باشد، پارادایم است. رفتار پارادایمی عبارت است از: در چمبره ( میان ) گرفتن داوری های ادراکی، توسط یک الگو برای یک مدت طولانی. پس هر آنچه بتواند مجموعه ای از داوری های ادراکی یک فرد یا جامعه را در چمبرهٔ ( آغوش ) خود بگیرد و مدت ها پایدار بماند، پارادایم است. پارادایم های غیر ارتکازی، متکی به رفتار ادراکی و علمی فرد و جامعه هستند: این که ایشان چیزی را پارادایم قرار دهند یا نه. ».
الگوواره از واژه الگو و پسوند اسم ساز واره ساخته شده است. واژه اندیشگان نیز از پسوند گان به معنی مجموعه تشکیل شده و در کل به معنی مجموعه ای از اندیشه ها می باشد.
لغت نامه مریام وبستر این واژه را چنین تعریف می کند: چارچوبی فلسفی و نظری از رشته یا مکتبی علمی همراه با نظریه ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعده مند شده اند. به طور کلی، چارچوبی نظری و فلسفی از هر نوع. این مفهوم با نام فیلسوف و مورخ علم، توماس کوهن، مقارن است که نخستین بار در کتاب مشهورش، ساختار انقلاب های علمی ( The structure of scientific Revolutions )، از آن استفاده کرده است.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه ای از الگوها و نظریه ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده اند.
واژه پارادایم (paradigm) ابتدا در قرن پانزدهم به معنی الگو، مدل و نمونه به کار می رفت و می گفتند به فرض مثال «در دستور زبان، الفاظamat، amas، amo یک "پارادیگم" یا "نمونه" است از آن جهت که الگویی را نمایش می دهد که در مورد عده زیادی از افعال دیگر لاتینی مثلا Laudat، laudas، laudo به کار می رود.»
کوهن، تامس، ساختار انقلاب های علمی، ص۳۷، ترجمه آرام، احمد، تهران، سروش، ۱۳۶۹.
"پارادایم" از کلمه یونانی "پارادیگما" گرفته شده است و در اصل واژه افلاطونی است و تغییر شکل یافته کلمه "مُثُل" بعدها توسط مترجمان است. امروزه به معنای یک جهان بینی و نظریه کلی است که انسان راجع به قلمروئی از هستی دارد و با توجه به آن نظریه به تفحص و بررسی جزئیات درون آن قلمرو می پردازد.
زرشناس، شهریار، واژنامه فرهنگی سیاسی، ص۷۷، تهران، کتاب صبح، ۱۳۸۳.
کوهن با طرح مفهوم کلیدی پارادایم، روش واحدی را که تجربه گرایان به آن اعتقاد داشتند، به چالش کشید. وی در این باره اظهار کردند که هر پارادایم روش خاصی دارد.کوهن پارادایم را در ارتباط با انقلاب علمی مطرح می کنند و می گویند با هر انقلاب پارادایم جدیدی به وجود می آید که متفاوت با پارادایم قبلی است و اینکه هر پارادایم چارچوب خاص خود را دارد و قابل مقایسه با دیگری نیست. نتیجه ای که کوهن در تشریح این پاراگراف می گیرد به این شکل است که «چرخش پارادایمی را تابع هیچ قاعده عقلانی ندانسته و حتی تامل و تفسیر را نیز در آن دخیل نمی داند.»
معینی، جهانگیر، روش شناسی نظریه های جدید در سیاست، ص۴۶، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۵.
ویکی واژه
مفهوم پارادایم به چارچوب های ذهنی و فکری اطلاق می شود و محدوده ایست که نظام ارزشی و فکری را مشخص می کند.