وان یکاد
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با وان یکاد
آن یکی خواندش اعوذ وان یکاد این یکی بستش به بازو سیمناد
چون نقش تمام گشت ای سرو بلند میخواند «وان یکاد» و میسوخت سپند
بر ورق روی تو کاحسن تقویم شد سوره نون و القلم ختم کند وان یکاد
به دفع چشم حسود از بلند درگاهش وان یکاد بسی خواند و بر فراز دمید
صبح شد از خانه پا بیرون نهاد خواند بر خود قل اعوذ وان یکاد