واژه همواره در زبان فارسی به معنای همیشه، پیوسته، دایم یا به طور مداوم به کار میرود. این واژه به ما کمک میکند تا به تداوم و استمرار یک عمل یا حالت اشاره کنیم. به عبارتی، زمانی که از همواره استفاده میکنیم، به نوعی بر تکرار و ثبات یک موضوع تأکید داریم. این واژه میتواند در متنهای مختلف معنای عمیقتری به جملات ببخشد و به ما این امکان را میدهد که به تأثیرات و نتایج طولانیمدت اشاره کنیم. در زندگی روزمره، استفاده از همواره میتواند نشاندهندهی عزم و ارادهی انسانها باشد، بهویژه زمانی که بخواهند بر روی اهداف خود پافشاری کنند. به طور کلی، همواره نه تنها یک کلمه است، بلکه نمادی از پایداری و استقامت در مواجهه با چالشها و تغییرات زندگی به شمار میآید. استفاده صحیح از این واژه میتواند به غنای زبان و بیان ما بیفزاید و به عمق معانی منتقلشده کمک کند.
همواره
لغت نامه دهخدا
به خط و آن لب و دندانْش بنگر
که همواره مرا دارند در تاب.پیروز مشرقی.خواسته تاراج گشته سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه چون رمه ی ْ رفته شبان.رودکی.کردم روان و دل را بر جان او نگهبان
همواره گردش اندر گردان بوند و کاوان.دقیقی.همواره پراپیخ است آن چشم فژاکن
گویی که دو بوم آنجا بر خانه گرفته ست.عماره.همی بود همواره با من درشت
برآشفت یکبار و بنمود پشت.فردوسی.چه گویی کنون کار فرشیدورد
که بوده ست همواره با داغ و درد.فردوسی.بر او آفرین کرد گشتاسب و گفت
که با توخرد باد همواره جفت.فردوسی.این بود ملک را به جهان وقتی آرزو
وین بود خلق را همه همواره در ضمیر.فرخی.همواره پادشاه جهان بادا
آن حق شناس حق ده حرمت دان.فرخی.گفت کاین مردمان بی باکند
همه همواره دزد و چالاکند.عنصری.همواره باش مهتر و همواره جاودان
مه باش جاودانه و همواره باش حی.منوچهری.رازدار من تویی همواره یار من تویی
غمگسار من تویی من آن تو، تو آن من.منوچهری.جهان همواره گرد آمد بر او بر
نه بر رامین که بر دینار و گوهر.فخرالدین اسعد.گر رسم و خوی دیو گرفتند لاجرم
همواره پیش دیو بداندیش چاکرند.ناصرخسرو.با طاعت و ترس باش همواره
تا از تو به دل حسد برد ترسا.ناصرخسرو.امروز همواره عبادت می کنند. ( کلیله و دمنه ).
نه پیوسته باشد روان در بدن
نه همواره باشد زبان در دهن.سعدی.عزیزی در اقصای تبریز بود
که همواره بیدار و شبخیز بود.سعدی.تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است.حافظ. || یکسر. تماماً:
شب است اکنون که خورشیدم برفته ست
جهان همواره تاریکی گرفته ست.فخرالدین اسعد.رجوع به هموار شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
پیوسته همیشه دایما: ترکان... همواره تقیبح صورت نظام الملک در خلوت میکرد...
ویکی واژه
جمله سازی با همواره
امید که این بهشت نوباد همواره به همت تو آباد
گفتمش یار تو ای فرزانه با تو همواره بود هم خانه
گل رویم بود همواره بر بر سر زلفم همه ساله معنبر