کلمه همآهنگ یک واژه مرکب است که از دو بخش هم، به معنای همراهی، شباهت یا یکسانی و آهنگ به معنای نوا، ریتم یا سازگاری تشکیل شده است. این ترکیب به مفهومی اشاره دارد که نشاندهنده تناسب، انسجام یا هماهنگی است، مانند صداهای موسیقی که با یکدیگر هماهنگ هستند یا افرادی که در یک کار گروهی همفکر و همجهت عمل میکنند. در زبان فارسی، واژههای مرکب مانند همآهنگ معمولاً معنایی فراتر از اجزای خود دارند و به یک مفهوم جدید اشاره میکنند. این کلمه میتواند در زمینههای مختلفی از جمله موسیقی، روابط انسانی و حتی سیستمهای فنی مورد استفاده قرار گیرد.
هم آهنگ
لغت نامه دهخدا
که چندان سپه کرد آهنگ من
هم آهنگ این نامدار انجمن.فردوسی.در این پرده با آسمان جنگ نیست
که این پرده با کس هماهنگ نیست.نظامی.در این پرده گر سازگاری کنی
هم آهنگ را به که یاری کنی.نظامی.گر سیاه است و هم آهنگ تو است
تو سفیدش خوان که همرنگ تو است.مولوی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( هم آهنگ ) ۱- دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند. ۲- موافق متحد.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
نُتی با بسامد معادل مضربی از بسامد اصلی یا بسامد طبیعیجسم مولد صدا. هر چشمۀ مولد صوت مجموعۀ منحصربه فردی از هماهنگ ها تولید می کند که منشأ کیفیت صدا یا طنینآن است.
هماهنگ (موسیقی). رجوع شود به:هارمونیک
ویکی واژه
دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد.
جمله سازی با هم آهنگ
که بیاعی در نه سرهنگیست پسند نوا درهم آهنگیست
عاشق از آهن و از چوب کنند که هم آهنگر و هم نجارند