در لغت، نظم در مقابل نثر قرار دارد و به کلام موزون و آهنگینی اطلاق میشود که از قواعد عروضی خاصی پیروی میکند. این واژه در فرهنگهای لغت به معانی گوناگونی از قبیل آراستن، برپا داشتن، ترتیب دادن امور و بهنظم درآوردن آمده است. بنابراین، مفهوم بنیادی آن، عبور از حالت پراکندگی و ایجاد ترتیب و آراستگی در اجزای یک مجموعه است.
در حوزهی اصطلاحات نظامی، این واژه معنایی تخصصیتر و دقیقتر به خود میگیرد و به معنای پیروی کامل و بیچون و چرا از فرمانها، دستورالعملها و قوانین تعریفشده است. این مفهوم، سنگبستن تشکیلات منسجم و کارآمد در یک سازمان نظامی است که بدون آن، اجرای عملیات بهصورت یکپارچه و موفق ممکن نخواهد بود. در این بافت، شرط ضروری برای بقا، کارایی و دستیابی به اهداف استراتژیک محسوب میشود.
همچنین، واژهی انضباط که اغلب هممعنا یا مکمل نظم به کار میرود، بر حالت درونیشدهی این مفهوم دلالت دارد و به معنای پایبندی فردی و گروهی به این مفهوم، انتظامبخشی، رعایت ترتیب، پرهیز از هرج و مرج، سامانپذیری و حفظ آراستگی در کلیهی شئون است. انضباط، تجلی عینی و عملی نظم در رفتار و منش افراد و سازمانهاست که زمینهساز پیشرفت و تعالی میشود.