ندیده، واژهای است که به عدم مشاهده یا آگاهی اشاره دارد. در زندگی روزمره، بسیاری از ما با مفاهیمی روبهرو میشویم که هرگز تجربه نکرده یا ندیدهایم. این نادیدهها میتوانند شامل مکانها، فرهنگها، آداب و رسوم، یا حتی احساسات و افکار دیگران باشند. در واقع، ندیدن چیزی نه تنها به معنای عدم مشاهده فیزیکی آن است، بلکه میتواند به نادیده گرفتن جنبههای عمیقتر و پنهانتری از زندگی نیز اشاره کند. در دنیای پیچیده امروز، ما ممکن است به دلیل مشغلههای روزمره، فرصت مشاهده و درک کامل بسیاری از موارد را نداشته باشیم. این نادیدهها میتوانند درک ما از جهان را محدود کنند و ما را از تجربیات غنی و متفاوت محروم سازند. بنابراین، توجه به آنچه که ندیدهایم و تلاش برای کشف آن میتواند به ما کمک کند تا افقهای جدیدی در زندگیمان باز کنیم و به درک بهتری از خود و دیگران برسیم.
ندیده
لغت نامه دهخدا
ندیده. [ ن َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) دیده نشده. رؤیت ناشده. نادیده. پنهان از نظر. نامرئی: خدای ندیده. || ( ق مرکب ) بی آنکه ببیند. بدون رؤیت.
- ندیده خریدن؛ بی مشاهده و معاینه و دیدن خریدن.
|| ( ن مف مرکب ) ندیدبدید. نودولت. نوکیسه. تازه به دوران رسیده. تازه به عرصه رسیده. که پس از عمری فقر و تنگدستی و محرومیت تازه به نوائی و ناز و نعمتی رسیده است و خود را گم کرده.
- آب ندیده؛ آنچه هنوز شسته نشده است. که آب بدان نرسیده است: پارچه آب ندیده. کاغذ آب ندیده. کوزه آب ندیده.
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
نادیده، دیده نشده.
نسل پنجم، فرزندِ نبیره.
جملاتی از کلمه ندیده
به نوشته سید مرتضی پسندیده، سید مصطفی بسیار با نفوذ بود و خدمه و تفنگچی و املاک متعددی داشت.
روا مدار که سلطان ندیده هیچ گناه ز خیل خانه براند گدای مسکین را
جهاندیده کوش از در آواز داد که این در به ما بر بباید گشاد