ناپسندی

واژۀ ناپسندی که در متون کهن با املا و ساختاری مرکب به صورت [ پ َ س َ ] ثبت شده، در مفهوم به معنای رَغْم و مَرْغَمَه است و در فرهنگ‌نامه‌هایی چون منتهی‌الارب به‌خوبی به این معانی اشاره شده است. همچنین در منابعی مانند ناظم‌الاطباء به‌صورت عدم قبول، عدم مطبوعیت و نامطبوعی تعریف شده و در مجموع بیانگر حالتی است که چیزی مورد قبول و پسند واقع نشود.

در کاربردهای امروزی، این واژه به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن یک پدیده، رفتار یا اثر، احساس خوشایند و مقبولی در فرد یا گروه برنمی‌انگیزد و از این رو با واکنش منفی و ردّ همراه می‌شود. این مفهوم می‌تواند در حوزه‌های گوناگونی از جمله اخلاق، هنر، سلیقه و روابط اجتماعی به کار رود و نشان‌دهندۀ ناهمخوانی با معیارهای پذیرفته‌شده باشد.

در نتیجه، ناپسندی به عنوان یک اصطلاح، تنها به معنای سادۀ نپسندیدن یا پسند نکردن نیست، بلکه بار معنایی عمیق‌تری دارد و حاکی از نوعی ناخرسندی آگاهانه و گاه مبتنی بر ارزش‌های فرهنگی و زیباشناختی است. کاربرد دقیق و رسمی این واژه در نگارش فارسی، مستلزم رعایت املای درست و استفاده از نیم‌فاصله در صورت لزوم است تا از هرگونه ابهام در انتقال معنا جلوگیری شود.

لغت نامه دهخدا

ناپسندی. [ پ َ س َ ] ( حامص مرکب ) رغم. مرغمه. ( منتهی الارب ). عدم قبول. عدم مطبوعیت. نامطبوعی. ( ناظم الاطباء ). نپسندیدن. پسند نکردن:
اگرم نمی پسندی بدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندی.سعدی. || ناروا. که پسندیده نیست. جور و بیداد:
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد ناپسندی مستمندی.( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

عدم قبول کراهت: اگرم نمی پسندی بدهم بدست دشمن که من از تو برنگردم بجفای ناپسندی. ( سعدی ) ۲ - عمل ناروا: کهمکن بربخت چندین ناپسندی که آرد ناپسندی مستمندی. ( ویس ورامین )

جمله سازی با ناپسندی

مکن با دوست چندین ناپسندی ز دل منمای چندین مستمندی
اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟ چون دل اندر ناپسندی بسته‌ای
از آن خوش‌تر آید جهان‌دیده را که بیند همی ناپسندیده را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
شکوه
شکوه
مستقیم
مستقیم
قرین رحمت
قرین رحمت