لغت نامه دهخدا
ناوبر. [ ب َ ] ( نف مرکب ) کسی که کشتی را می برد. راننده کشتی. ( لغات فرهنگستان ).
ناوبر. [ ب َ ] ( نف مرکب ) کسی که کشتی را می برد. راننده کشتی. ( لغات فرهنگستان ).
(بَ ) (ص فا. ) رانندة ناو.
رانندۀ ناو، رانندۀ کشتی.
( صفت ) کسی که کشتی راراه بردراننده کشتی.
{navigator} [حمل ونقل دریایی] افسر یا فرد مجربی که مسئولیت ناوبری را بر عهده دارد
ناوبر شخصی است در درون کشتی یا هواپیما که مسئولیت ناوبری را برعهده دارد. مسئولیت اصلی هدایتگر این است که از موقعیت کشتی یا هواپیما در هر زمانی آگاه باشد. از جمله مسئولیت های ناوبر برنامه ریزی سفر، دادن نظر به ناخدا یا فرماندهٔ هواپیما در مورد زمان تخمینی رسیدن به مقصد در طی مسیر، و اجتناب از خطرات است.
💡 تجزیه و تحلیل ترافیک نیاز به تمرکز بر ارتباطات انسانی نیست. به عنوان مثال، اگر دنباله ای از یک سیگنال رادار، پس از تبادل دادههای هدفگیری و تأیید، و سپس مشاهده آتشسوزی توپخانه، این ممکن است یک سیستم ضد انعطافپذیر خودکار. یک سیگنال رادیویی که باعث ایجاد چراغهای ناوبری میشود، میتواند یک سیستم پشتیبانی فرود برای یک بالگرد یا بالگرد هلیکوپتر باشد که به نظر میرسد کم مشخصات باشد.
💡 در ابزارهای نظامی تعدادی از ابزارها مانند تلسکوپ و ابزارهای ناوبری دریایی سدههای متوالی مورد استفاده بودهاست استفاده از ابزارها با پیشرفت تکنولوژی از سده ۱۹ تا به امروز رواج بیشتری نسبت به گذشته داشتهاست.
💡 استارنی بومی شیکاگو، ایلینویز بود. وی از دانشگاه نوتردام فارغالتحصیل شد و قبل از راهاندازی در نیروی دریایی ایالات متحده در اکتبر 1982 لیسانس هنرهای اقتصادی را به دست آورد. وی متعاقباً وارد آموزش پرواز شد و در آوریل 1984 به عنوان ناوبر دریایی منصوبشد. او از دانشکده جنگنده نیروی دریایی فارغالتحصیل شد و دارای مدرک کارشناسی ارشد استراتژی منابع ملی از دانشگاه دفاع ملی.
💡 اما بحقیقت بدانک تا داد پادشاهی خاص ندهد هرگز داد پادشاهی عامبر قانون فرمان نتواند داد. مثال این چنان بود که کسی در دریا چنان شناوبر نیست که خود را غرقاب خلاص دهد خواهد که دیگری را از غرقاب بیرون آرد این محال بود.
💡 به عنوان مثال در چارت دیتوم در کارتوگرافی و ناوبری دریایی، یا در هوانوردی به عنوان سطح استاندارد آبهای آزاد که در آن فشار اتمسفر اندازهگیری و در نتیجه ارتفاع هواپیما مشخص میشود، کاربرد دارد.