نانک. [ ن َ ] ( اِخ ) احمدبن داود خراسانی، ملقب به نانک.از محدثین است. ( از تاج العروس ) ( از منتهی الارب ).
نانک. [ ن َ ] ( اِ مصغر ) ( از: نان + ک، علامت تصغیر ) نان کوچک. قرصه کوچک نان.
نانک. [ ن َ ] ( اِخ ) از پایه گذاران و مروجین مذهب سیخ ها در هندوستان است. وی به سال 1469 م. در لاهور تولد یافت و به سال 1538 درگذشت.
موسس آئین سیخ ( سیک ) از آئین های هندی ( و. ۱۴۶۹ - ف. ۱۵۳۸ م. ) در لاهور متولد شد. نخست مذهب هندو داشت اما در نتیجه تماس با مسلمانان تحت تاثیر دین اسلام قرار گرفت. به مکه و مدینه سفر کرد. هدف وی از تاسیس آئین سیخ تعلیم برابری اجتماعی و برادری جهانی و برانداختن خرافات بود. اصول عقاید وی همان آئین برهمائی ولی تحت تاثیر شدید اسلام است.
قرص کوچک ازنان نان کوچک
از پایه گذاران و مروجین مذهب سیخ ها در هندوستان است.
{bun} [علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ نانوایی کوچک و گرد تخمیرشده ای که گاهی شیرین و طعم دار و حاوی میوۀ خشک است
نانَک (wafer)
گورو نانک در میان جمعی از سیک ها
در میکروالکترونیک، اَبَرتراشه ای به قطر ۸ تا ۱۰ سانتی متر. برای اتصال آن از روش مجتمع سازی در مقیاس نانک (دبلیواِس آی) استفاده می کنند و هم ارز تعداد زیادی تراشۀ سیلیسیومی است. با استفاده از نانک، صحت، سرعت، و خنک شوندگی مدار میکروالکترونیکی بهبود می یابد.
💡 هارمونی: ابن سینا وجود هارمونی را به معنای امروزی میدانسته "صداها ممکن است با هم یا پی در پی نواخته شوند چنانکه میدانیم برای ساختن آهنگ صداهایی به کار میروند که پی در پی دنبال هم واقع شوند، وقتی چندین صدا با هم نواخته شوند در حکم یک صدا میگردند ولی چنانکه اختلاط انها با اصول صحیح باشد باعث تقویت ملودی میگردد.
💡 در سال ۲۰۰۶، پس از بازنشستگی، جانشین وی بن شالوم برنانکی به مقام رئیس بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا دست یافت.
💡 این کتاب شامل دوره کامل تفسیر قرآن است که از آغاز تا انتهای قرآن، به تفسیر آیه به آیه آن پرداخته است. مفسر در آغاز، چنانکه مفسر، خود میگوید این تفسیر را از چند جزء آخر قرآن شروع نموده، و در ادامه، از ابتدای قرآن اقدام به تفسیر کرده و تا انتها ادامه داده است.
💡 نیست، هر دم به هست هست نمود هست خود آنچنانکه هست نبود
💡 این روستا توسط الأمیر محمد بن الامام احمد بن سلیمان ویران شدهاست. هنگامی که خواست قاتلین برادرش در این روستا دستگیر کند. چنانکه مؤرخ وتاریخنویس مشهور اسماعیل اکوع میگوید: پس از اینکه یحیی بن الامام بن احمد بن سلیمان در این روستا به قتل میرسد، برادرش روستا را با خاک یکسان میکند.