نامساعد

واژه نامساعد به معنای نامناسب یا غیرمساعد به کار می‌رود و در کاربردهای نوشتاری و گفتاری دارای قواعد خاصی است. به دلیل سابقه زندگی در شرایط آب و هوایی نامساعد، غذاهای مرتبط با حیوانات در آشپزی ایسلندی غالب هستند. هرچند که ذائقه مردم به تدریج به سمت استانداردهای اروپایی تغییر می‌کند. به عنوان نمونه، در سال‌های اخیر مصرف سبزیجات به طور قابل توجهی افزایش یافته است، در حالی که مصرف ماهی کاهش یافته است. با این حال، هنوز هم مصرف ماهی در ایسلند به طور قابل توجهی، حدود چهار برابر بیشتر از میانگین مصرف در کشورهای توسعه‌یافته است.

لغت نامه دهخدا

نامساعد. [ م ُع ِ ] ( ص مرکب ) ناموافق. ناسازوار. ( آنندراج ). ناموافق. کسی یا چیزی که مساعدت و همراهی نکند. ضد مساعد.( ناظم الاطباء ). که یار و مساعد و موافق و همراه نیست. کجرفتار. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهموار:
زمانه نامساعد را از این گونه بجز حجت
به زرّ و گوهر الفاظ و معنی کس نیاراید.ناصرخسرو.یکی از رفیقان شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد. ( گلستان ).
روزگار نامساعد مردم ناسازگار.؟

فرهنگ عمید

۱. ناموافق، ناسازگار.
۲. آن که مساعدت نکند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه مساعدت وهمراهی نکند. ۲ - ناموافق ناسازگار: طالع ناساز و بخت نامساعد چون مرا داد سر در وادی اندوه ازین خرم دیار.

ویکی واژه

sfavorevole

جملاتی از کلمه نامساعد

ای یار ناموافق رنجیست بی‌نهایت وی بخت نامساعد کاریست آسمانی
اگر نه محنت این نامساعد روزگارستی مرا با زهد و قرایی و مستوری چکارستی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم