نارام

لغت نامه دهخدا

نارام. ( ص مرکب ) سرکش. مقابل رام. رجوع به رام شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رام نیست سرکش مقابل رام

ویکی واژه

نارام شاید مترادف ناآرام در زبان فارسی باشد، اما نارام به معنی رام نشده، تربیت نشده، وحشی و از این قبیل مفاهیم هم می‌تواند داشد باشد.

جمله سازی با نارام

در دلم تا به سحرگاه شب دوشین هیچ نارامید این خاطر روشن بین
شب نخفت و به روز نارامید تا ز هستی خود به جان آمد
در این پیروزه گون طارم مجوی آرام و آسایش که نارامد به روز و، شب همی ناساید این طارم
سپس، نارام-سین شاه اشنونا (۱۸۳۰–۱۸۰۵) پیش از میلاد توانست آشور را تسخیر کند و به مدت ۱۵ سال بر آن ناحیه فرمانروایی کرد (۱۸۳۰–۱۸۱۵ پیش از میلاد).
در سال ۱۸۱۵ پ. م، پادشاهی نارام-سین بر آشور پایان می‌یابد و شخصی با عنوان اریشوم دوم، در آشور به شاهی می‌رسد (۱۸۱۵–۱۸۰۹ پ. م). در همان سال، شمشی-ادد یکم که در گذشته به بابل گریخته بود بر آن شد تا شهر اِکالاتوم را از جانشینان نارام-سین پس بگیرد.