ناراحت

کلمه ناراحت در زبان فارسی به معنای احساس غم و اندوه، یا عدم رضایت و ناراحتی است. این حالت عاطفی ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله فقدان یک چیز ارزشمند، تجربه شکست در زندگی، یا فشارهای روزمره که بر روح و روان انسان تأثیر می‌گذارد. این احساسات معمولاً به عنوان بخشی از زندگی انسان‌ها تلقی می‌شوند و در مواقعی ممکن است به دلیل رویدادهای غیرمنتظره یا تنش‌های اجتماعی شدت پیدا کنند. درک و مدیریت این احساسات برای حفظ سلامت روان بسیار حائز اهمیت است و می‌تواند به فرد کمک کند تا بهتر با چالش‌های زندگی روبه‌رو شود.

لغت نامه دهخدا

ناراحت. [ ح َ ] ( ص مرکب ) در تداول، ناآرام. بی آرام. که آرام و مطیع نیست. آشوب طلب. فتنه انگیز. طاغی. سرکش که آشوب و بلوا به پا می کند. شرانگیز. که آرام نمی گیرد. || که در آن راحت و آسایش نیست. که در آن نمی توان راحت بود: جای ناراحت. لباس ناراحت.

فرهنگ معین

(حَ ) [ فا - ع. ] (ص. ) ۱ - آن چه که در آن راحت وآسایش نیست. ۲ - ناآرام، آشوب طلب. ۳ - مضطرب، پریشان.

فرهنگ عمید

۱. غمگین.
۲. مضطرب، پریشان.
۳. فاقد راحتی و آسایش.
۴. خشمگین، عصبانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که در آن راحت و آسایش نیست: جای ناراحت لباس ناراحت وضع ناراحت. ۲ - نا آرام آشوب طلب: [ آدم ناراحتی ]. ۳ - مضطرب مشوش: [ من بخاطر شما ناراحتم ] ۴ - عصبانی.

ویکی واژه

آنکه احساس آسایش، رفاه یا امنیت نمی‌کند؛ قرار گرفته در موقعیتی ناگوار، غمگین.
آنچه که در آن راحت و آسایش نیست. ناآرام، آشوب، مضطرب، پریشان.

جمله سازی با ناراحت

بیماری نفس آرد و ناراحتی روح درد سر عقل آرد و درد دل ایمان
تا که گرما سستی از شدت کند با توهر کس هست ناراحت کند