ناحیه

ناحیه نام یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان خانمرود، بخش مرکزی شهرستان هریس واقع شده است. این روستا در دامنه کوه قرار دارد و نشانه‌هایی از تمدن‌های کهن و حوادث تاریخی متعدد در هزاره‌های پیش از میلاد را در خود جای داده است. حتی امروزه نیز، نام قالا در میان مردمان این روستا زنده است. قلعه‌ای که روستا بر روی ویرانه‌های آن بنا شده است. این قلعه که در فاصله دو تا سه کیلومتری روستا، بر فراز کوه و در میان دره‌ای قرار دارد، به آرامی و همراه با تاریخ و مردمانش، در سکوت ابدی به فراموشی سپرده شده است. روستا از حدود هزار سال پیش رو به افول گذاشته است؛ خشکسالی‌ها و گرسنگی شدید، بسیاری از ساکنان را از بین برده و عده‌ای را مجبور به مهاجرت کرده است. با وجود یک زلزله ویرانگر که زندگی را دوباره از نو آغاز کرد، روستا بارها و بارها شاهد خشکسالی‌ها، زلزله‌های سهمگین و حوادث ناگوار دیگری بوده است. با این حال، این روستا همچنان با تاریخ چند هزار ساله‌اش، تاریخ خود را به چشمان هر بیننده‌ای به تماشا می‌گذارد.

لغت نامه دهخدا

ناحیه. [ ی َ / ی ِ ] ( از ع، اِ ) ناحیت. کرانه. طرفی از ولایت. رجوع به ناحیت و ناحیة شود:
آمد خجسته مهرگان جشن بزرگ خسروان
نارنج و نار و ارغوان آورد ازهر ناحیه.منوچهری.پایه منبر او بوسم و بر سر گیرم
که در این ناحیه نقلان به خراسان یابم.خاقانی.عزت کعبه بود آن ناحیه
دزدی اعراب و طرف بادیه.مولوی.|| هر یک از قسمتهای شهر. بخش. ( لغات فرهنگستان ).
ناحیه. [ ی َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر. در 11 هزارگزی جنوب غربی هریس و 21 هزارگزی جاده شوسه تبریز به اهر واقع است. جلگه است و هوائی معتدل دارد و 258 تن سکنه دارد، آب آن از رودخانه قراچای و چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و سردرختی و حبوبات است. مردمش به زراعت و گله داری مشغولند. صنعت دستی آنها فرش بافی است. راه ارابه رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 522 ).
ناحیه. [ ی َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوزرود بخش نور شهرستان آمل واقع در بیست و چهار هزارگزی جنوب غربی بلده و چهل و پنج هزارگزی مشرق جاده شوسه چالوس ( حدود کندوان ). کوهستانی و سردسیر است یکهزار تن سکنه دارد و فارسی را به لهجه مازندرانی تکلم میکنند. آبش از چشمه سار آزادکوه و محصولش غلات و لبنیات و حبوبات و شغل مردانش زراعت و گله داری و هنر زنانش جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. زیارتگاهی به نام شاهزاده محمود و چند زیارتگاه دیگر دارد که بنای آنها قدیمی است. بیشتر ساکنان این ده زمستان را به تهران کوچ میکنند و به کار میپردازند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 299 ).
ناحیه. [ ] ( اِخ ) ( نهر... ) نام نهری درکوفه. حمداﷲ مستوفی آرد: فرات شهرت تمام دارد. و درملک سواد که اکنون اعمال غازانی میخوانند از او نهرهای بسیار برمیدارند مثل نهر عیسی... و نهر ناحیه که شهر کوفه و ضیاعش بر اوست. ( نزهةالقلوب ج 3 ص 210 ).

فرهنگ معین

(یَ یا یِ ) [ ع. ناحیة ] (اِ. ) ۱ - جهت، کرانه، جانب. ۲ - مملکت، کشور. ج. نواحی.

فرهنگ عمید

۱. جانب، جهت، طرف، کرانه.
۲. قسمتی از کشور.
۳. قسمتی از شهر در تقسیمات اداری، بخش.

فرهنگ فارسی

ده دهستان ارز رود شهرستان نور استان دوم ( مازندران ). در ۲۴ کیلومتری جنوب باختری بلده. کوهستانی و سردسیر است و ۱٠٠٠ تن سکنه دارد. امامزاده ای بنام شاهزاده محمود دارد.
جانب، جهت، طرف، کرانه، کناره مملکت، قمستی ازشهر
( اسم ) ۱ - کرانه سوی جهت: آمد خجسته مهرگان جشن بزرگ خسروان نارنج و نار و ارغوان آورد از هرناحیه. ( منوچهری ) ۲ - بخشی ازیک سرزمین حوزه. ۳ - حوالی شهر اطراف بلد. ۴ - ( ترکی و عربی ) جزوی از [ قضا] بخش جمع:نواحی
نام نهری در کوفه.

دانشنامه عمومی

ناحیه (هریس). ناحیه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان خانمرود بخش مرکزی شهرستان هریس شهرستان هریس واقع شده است. روستایی در دامنه کوه روستایی که به وضوح بیانگر روزگاری پر از حوادثو تمدنهایی در هزاره هایی قبل از میلاد روستایی که هنوز هم اسم قالا ( قلعه ) در بین مردمانش هست قلعه ای که روستا در روی ویرانه های ان بنا شده قلعه ای در دوه کیلومتری و سه کیلومتری در بالای کوه و بین دره ای که به ارامی و با تمام تاریخو مردمانش در سکوت ابدی به فراموشی سپره شده نه اسم این روستا ناحیه بوده است و نه مرمان کنونی این روستا اطلاعی دقیق از اسمو تاریخ این روستا دارند بیشتر اقوام این روستا نهایتا دویست و سیصد سال پیش به اینجا امده اند ازهزار سال پیش رو به افول گرفت خشکسالیو گرسنگی شدید بسیاری را کشت و عده مهاجرت کردندبعد از یکبار زلزله ای بشدت ویران کرده و باز زندگی بود، و بارها با خشکسالیو زلزله بشدت ویران گشت دست خوش حوادثی بسیار ناگوار بوده و هنوزهست تا تاریخ چندین هزاره اش را به چشمان هر بیننده ای ب تماشا گذارد «ناحا کندی» «ر؛سلیمی»

ویکی واژه

بخشی از یک سرزمین یا کشور و مملکت. بخشی از یک جهت، کرانه، جانب.
(اداری): بخشی از یک شهر در تقسیمات اداری.

جمله سازی با ناحیه

نور الهی بتافت باز، در این ناحیه چو قله طور، شد ساحت این بادیه
رهزنان را دگر آنجا نبود جمع و گروه نیست نظمیه در آن ناحیه با فر و شکوه
آباد نخواهد شد عالم ز کسی کز او صد طایفه بر هم ریخت صد ناحیه ویران شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا