میل کردن

فرهنگ معین

(مِ یْ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) ۱ - رغبت کردن. ۲ - خوردن و آشامیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - رغبت کردن تمایل یافتن.۲ - بسویی متوجه شدن:[ آنگاه که میل زوال کند (شمس ) و روی بغروب نهد..] ۳- اعراض کردن منحرف شدن: [ چون روزگاراز طریق سازگاری میل کند میل در چشم بصیرت کشد...] میل کشیدن. ( مصدر ): [ سلطان بفرمود تا قاور در شربت زهرچشانیدند و هر دو چشم پسرش را میل کشیدند.]

ویکی واژه

رغبت کردن.
خوردن و آشامیدن.

جمله سازی با میل کردن

نیست شان آنکه باشد بر صراط مستقیم میل کردن جانب چیزی که مردم مایل است
خواجه آن گاه بدو میل همی کرد که داشت میل کردن سوی او نزد شه شرق زیان
به هزل اندکی میل کردن رواست که طبعِ جوان مایل هزل‌هاست
جری و جکوئیس به خانه ویل‌ها می‌روند و او دگرگونی دخترش را از نزدیک مشاهده می‌کند. جری در ابتدا نمی‌خواهد به تحمیل کردن زندگی خود به شارلوت ادامه دهد ولی پس از واکنش او سکوت می‌کند. جکوئیس رابطه افلاطونی آن دو را شرط نگهداری شارلوت از تینا قرار داده‌است. سیگار دو نفره‌ای آتش می‌زنند. جری از او می‌پرسد که آیا احساس خوش‌بختی می‌کند، شارلوت می‌گوید: «جری، دنبال ماه نباشیم، ستاره‌ها رو داریم.»
و گفت: انس به مخلوق عقوبت است و قرب اهل دنیا معصیت و با ایشان میل کردن مذلت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال میلادی فال میلادی فال نخود فال نخود فال ماهجونگ فال ماهجونگ