منکسر

شکسته شونده و شکننده

واژه منکسر به صورت صفت اسم مصدری از ریشه کسر به معنای شکستن ساخته شده است. در متون قدیمی فارسی این واژه به معنی شکسته‌ شونده یا قابل شکستن آمده است. این بدین معناست که چیزی که منکسر است، از طبیعت یا ذاتش حالت یا ویژگی شکنندگی دارد و می‌تواند به آسانی یا تحت فشار و ضربه بشکند یا خرد شود. این ویژگی می‌تواند هم از لحاظ فیزیکی باشد، مثل اجسام شکننده و لطیف، و هم به صورت استعاری برای اشاره به حالت روحی یا وضعیتی که فرد یا موضوعی ناتوان یا ضعیف و در معرض آسیب است، به کار رود.

شکسته، سست و ناتوان

در برخی متون دیگر  منکسر به معنی شکسته، و حتی سست و ناتوان نیز به کار رفته است. این کاربرد وسیع‌تر، نه تنها محدود به معانی فیزیکی شکسته‌شدن است بلکه می‌تواند به حالتی اشاره داشته باشد که یک فرد یا جسم از لحاظ توانمندی کاهش یافته، ضعیف شده یا ساختارش تحت تأثیر قرار گرفته است. به عبارت دیگر، وقتی گفته می‌شود چیزی منکسر است، می‌تواند نشان‌دهنده آسیب‌پذیری جسمی یا حتی روحی باشد که به سهولت ممکن است تضعیف یا فروپاشی در آن ایجاد شود.

لغت نامه دهخدا

منکسر. [ م ُ ک َ س ِ ] ( ع ص )شکننده. ( غیاث ). شکسته شونده. ( آنندراج ). شکسته و قابل شکستن و شکننده و سست و ناتوان. ( ناظم الاطباء ).
- خط منکسر؛ خط شکسته، در مقابل خط مستقیم.
- || خط شکسته واضع آن شفیعا، و درویش پیروی او کند. ( روضات ذیل ترجمه ظالم ابواسود دوئلی ) ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به خط شود.
- منکسردل؛ شکسته دل. ج، منکسردلان. ( ناظم الاطباء ).
- منکسرمزاج؛ علیل و ناتندرست. ( ناظم الاطباء ).
|| شکست خورده و گریزان و فرارکرده. || فروهشته گوش. ( ناظم الاطباء ). || مالی که به واسطه غیبت صاحب مال یا مرگ او، یا پیش آمدهای دیگر وصول نخواهد شد. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ترجمه خدیو جم ص 63 ): اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل و انزال و اقسام معاملات وطن بازگشتند و دست اززراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358 ).

فرهنگ معین

(مُ کَ س ) [ ع. ] (اِفا. ) شکسته.

فرهنگ عمید

شکسته.

فرهنگ فارسی

شکسته، خط منکسر: خط غیرمستقیم که درپیچ وخمهای آن زاویه هائی تشکیل شود
( اسم ) شکسته شده شکسته یا خط منکسر خطی مرکب از چند خط مستقیم که در ملتقای هر دو خط از آنها زاویه ای تشکیل شده.

جمله سازی با منکسر

از سخای تو منکسر شده بخل وز رشاد تو منهزم شده غی
طاق کسری در ازای بارگاهش منکسر قصر قیصر با وجود طاق ایوانش قصیر
گفت: چه جای این حدیث است که ما را نیز به دل تو نشانی می‌دهند که انا عند المنکسر قلوبهم. اگر آسمانیانند از زمینیان می‌جویند و اگر زمینیان اند از آسمانیان می‌طلبند. اگر جوان است از پیر می‌طلبد و اگر پیر است از جوان می‌طلبد واگر خراباتی است از زاهد می‌طلبد. اگر زاهد است از خراباتی می‌طلبد‌.
تو را گویم که قلب منکسر چیست دلی کور است خواهش منکسر نیست
یک دهان دارم من آن هم منکسر در خجالت از تو ای دانای سر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال سنجش فال سنجش