واژه منت معانی مختلفی دارد، از جمله: قطع کردن، نقص وارد کردن، حساب کردن، قوت دادن، تضعیف نمودن، نعمت بخشیدن، نعمت محدود و احسان کردن. بسیاری از لغتشناسان، معنای قطع کردن را جامع و مورد اتفاق برای این واژه میدانند. برخی دیگر ریشه آن را مَن دانستهاند و معتقدند که این واژه در ابتدا برای نعمت سنگین به کار رفته است. در اصطلاح، به حالتی گفته میشود که فرد نیکوکار، خوبی و احسان خود را به رخ کسی که به او نیکی کرده، بکشد. این کار میتواند به صورت گفتاری باشد، مثلاً فرد بگوید: من بودم که این کار را برای تو انجام دادم، یا به گونهای رفتار کند که ارزش نعمت کاسته شود. به این نوع، منت قولی نیز گفته میشود. در قرآن، منت درباره خداوند به معنای نعمت بخشیدن است که به آن منت فعلی گفته میشود. اما در مورد انسان، به این معنا به کار میرود که شخص احسانکننده، احسان خود را به رخ طرف مقابل بکشد و باعث کدورت خاطر او شود.
منِّت
لغت نامه دهخدا
یوسف پسر ناصر دین آنکه مر او را
بر گردن هر زائرش از منت باری است.فرخی.شناخته ست که منت خدای راست همی
به خلق برننهد منت او ز بهر عطا.عنصری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 2 ).شکر و منت خدای را کآخر
آن همه حال صعب گشت سلیم.ابوحنیفه اسکافی.تا درخواهند از ما خطبه کردن و منتی باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685 ). این بازگوی اگر بشنود بزرگ منتی باشد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 629 ).
وآنگه بگزار شکر ایزد را
وین منت و نعمت تمامش را.ناصرخسرو.تا به من این منت از خدای نپیوست
بنده همی داشتی فلان و فلانم.ناصرخسرو.نه منت هیچ ناسزایی
مالیده کند به زیر بارم.ناصرخسرو.منت خدای را که نکرده ست منتی
پشتم به زیر بار مگر فضل و منتش.ناصرخسرو.اما آنچه به هدیه بود قبول کردن سنت است چون از منت خالی باشد و اگر داند که بعضی از منت خالی باشد و بعضی نه، آن قدر بیش نستاند... ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 727 ).
منت تو گردن من بنده را
سخت به یکبار گرانبار کرد.عثمان مختاری ( دیوان چ همایی ص 596 ).منت ایزد را که کار ملک و دین اندر جهان
شهریار ملک جود و شاه دین پرور گرفت.مسعودسعد.منت خدای را که به تیر خدایگان
من بنده بی گنه نشدم کشته رایگان.امیرمعزی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] نیکویی، احسان.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) نیکوییی را که درباره کسی کردهاند برخ او کشیدن. ۲ - ( اسم ) احسان نیکویی جمع منن.
به اسپانیایی مانتو جمع منوت.
دانشنامه اسلامی
منت از ریشه "منن" از کلمات اضداد به شمار می رود و لذا معانی متعدد و متفاوتی را از جمله: قطع کردن، نقص واردکردن، حساب کردن، قوت دادن، تضعیف نمودن، نعمت بخشیدن، نعمت محدود و احسان کردن برای آن ذکر کرده اند؛ که در این میان معانی "قطع کردن" را می توان به عنوان معنای جامع و مورد اتفاق اکثر لغویین
برای این واژه دانست. اما برخی اصل آن را از "من" دانسته، به معنی سنگی که با آن وزن می کنند، که بعداً در نعمت سنگین استعمال شده است.
منت در اصطلاح قرآنی
منت در اصطلاح قرآنی، به صورتی اطلاق میگردد که شخص احسان کننده، احسان خود را به رخ احسان شده، بکشد؛ مثلاً بگوید: این من بودم که چنین و چنان احسانی به تو کردم، و یا به صورتی عمل نماید که حاکی از همین سخن بوده و نعمتش مکدّر شود و از نظر او بیفتد که از آن به "منت قولی" نیز تعبیر می کنند.
تعبیر منت درباره خداوند
اما منت در مورد خداوند، در اصطلاح قرآنی به معنی نعمت بخشی است که از آن به "منت فعلی" تعبیر می کنند.
منت از منظر قرآن
...
ویکی واژه
جمله سازی با منِّت
رو کسب قناعت کن تا با زرهی ای دل از منِّت هر خاصی، از طعنه ی هر عامی