واژه منتظر در زبان فارسی به معنای کسی که در انتظار چیزی است به کار میرود. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد در انتظار وقوع یک رویداد، رسیدن یک شخص یا دریافت یک خبر یا شیء خاصی است. منتظر بودن به نوعی بیانگر امید، اشتیاق و تمایل به تحقق یک وضعیت یا رویداد است.
در معانی عمیقتر، این واژه میتواند به انتظار برای تحقق آرمانها، ایدهها یا تغییرات بزرگ در زندگی یا جامعه اشاره کند. به عنوان مثال، در متون دینی و مذهبی، اصطلاح منتظر به افرادی اشاره دارد که به انتظار ظهور مهدی (عج) یا نجاتدهندهای هستند که به اصلاح و بهبود وضعیت جامعه خواهد پرداخت. این نوع انتظار میتواند بار معنایی عمیقتری داشته باشد و به امید به آینده و تغییرات مثبت اشاره کند.
به طور کلی، واژه منتظر بیانگر حالتی از انتظار و امید به وقوع یک واقعه یا تغییر خاص است، که میتواند در زمینههای مختلف زندگی فردی، اجتماعی و دینی مورد استفاده قرار گیرد.
منتظر. [ م ُ ت َ ظِ ] ( ع ص ) درنگ کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آنکه درنگ می کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چشم دارنده. ( دهار ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه چشم می دارد و کسی که انتظار می کشد و چشم داشت دارد. ( ناظم الاطباء ). چشم براه. چشم در راه. مترقب. مترصد. بیوسان. نگران. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ج، منتظرین، منتظرون: و انتظروا اًنا منتظرون. ( قرآن 122/11 ). فأعرض عنهم و انتظر اًنهم منتظرون. ( قرآن 30/32 ). فانتظروا اًنی معکم من المنتظرین. ( قرآن 71/7 ). منتظر آواز کوس باشید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 357 ). منتظر آنکه هم اکنون مردم ایشان را برگردانند و برایشان زنند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 642 )
(مُ تَ ظِ ) [ ع. ] (اِفا. ) چشم به راه، کسی که انتظار می کشد.
آن که یا آنچه انتظارش را بکشند.
کسی که در انتظار کسی یا چیزی است، درنگ کننده، چشم به راه.
کسی که درانتظارکسی یاچیزی است، درنگ کننده وچشم براه
( اسم ) چشم دارنده انتظار کشنده جمع: منتظرین. یا منتظر خدمت. کارمندی که موقتا از کار بر کنار شده و در آن مدت حقوق انتظار خدمت باو دهند ( درین صورت وی را منتظر خدمت با حقوق گویند ) و یا بهیچوجه حقوقی باو پرداخته نمیشود ( درین صورت اورا منتظر خدمت بدون حقوق نامند ). یا منتظر خدمت شدن. موقتا از کار بر کنار شدن کارمند. یا منتظر خدمت کردن کارمندی را موقتا از کار برکنار کردن
اسم: منتظر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: montazer) (فارسی: منتَظِر) (انگلیسی: montazer)
معنی: چشم به راه، آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، ( در حالت قیدی ) در حال انتظار
آنکه در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادن اتفاقی است، چشم به راه، کسی که انتظار میکشد.