منبه

لغت نامه دهخدا

منبه. [ م ُ ن َب ْ ب ِه ْ ] ( ع ص ) بیدارکننده. آگاه سازنده. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). هشیارکننده:
آن منبه که ز تنبیه وی اندر همه عمر
هیچ دل در ره دین معدن عصیان نشود.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 105 ).|| ( اِ ) زنگ اِخبار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ نَ بِّ هْ ) [ ع. ] (اِفا. ) آگاه سازنده، بیدار کننده.

فرهنگ عمید

بیدارکننده، آگاه کننده.

فرهنگ فارسی

بیدارکننده، آگاه کننده
( اسم ) آگاه کننده هوشیار کننده.

جمله سازی با منبه

💡 منبه گفت یوسف هفت ساله بود که این خواب دید و آن گه بعد از پنج سال دیگر چون دوازده ساله گشت آن خواب دید که رب العزّه از وی حکایت میکند.

💡 و عن وهب بن منبه قال: انّ فی الالواح الّتی کتب لموسی وقر والدیک فانّ من وقر والدیه مددت له فی عمره و وهبت له ولدا یبرّه و من عقّ والدیه بترت عمره و وهبت له ولدا یعقّه.

کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز