منادی

منادی به معنای ندا دهنده است که برای اعلام امور حاکم در شهر به کار می‌رود. این فرد ندا می‌زند و با صدای بلند مردم را از یک موضوع آگاه می‌کند و به نوعی جارچی محسوب می‌شود. این واژه به عنوان اسم به معنای ندا دهنده یا فراخوان‌کننده به کار می‌رود و در زبان فارسی به فعلی اشاره دارد که به عمل ندا زدن یا فراخواندن مربوط می‌شود. همچنین، این کلمه می‌تواند به عنوان صفت و قید نیز استفاده شود. این واژه به صورت مفرد است و جمع آن منادی‌ها یا منادین خواهد بود. این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود.

لغت نامه دهخدا

منادی. [ م ُ ] ( ع ص ) ندادهنده که برای اظهار امر حاکم در شهر می گردد. ( غیاث ) ( آنندراج ). آنکه ندا می کند وبه آواز بلند مردم را برای امری آگاه می کند و جار می زند. جارچی. ( ناظم الاطباء ). آنکه ندا دهد. نداکننده. جارزننده. جارچی. هوانداز. جارگر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): ربنا اًننا سمعنا منادیا ینادی للایمان أن آمنوا بربکم فآمنا. ( قرآن 193/3 )

فرهنگ معین

(مُ دا ) [ ع. ] ۱ - (اِمف. ) ندا داده شده، خوانده شده. ۲ - (اِ. ) خبری که با جار زدن اعلام می کنند. ۳ - اسمی که پس از حرف ندا بیاید.
(مُ ) [ ع. ] (اِفا. ) جار زننده، جارچی.

فرهنگ عمید

۱. نداکننده.
۲. [قدیمی] جارچی.

فرهنگ فارسی

جارزن، نداکننده، جارزننده، نداداده شده، خوانده شده
( اسم ) ۱ - ندا کننده ۲ - جار زننده جارچی.

جملاتی از کلمه منادی

آواز گشاده چون منادی می‌گردد در میان وادی
کسی باشد که ده ساله نماز او منادی می‌کند شیب و فراز او
شد حق منادی قل یا عبادی تو جان ندادی کو بندگی‌ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان