مزرعه

مزرعه

مزرعه یا دامداری به یک مزرعه خصوصی اطلاق می‌شود که در آن دام‌داری، مرتع‌داری، و کشت برخی محصولات کشاورزی و باغات انجام می‌شود. امروزه، بسیاری از این مزرعه‌ها جنبه تفریحی پیدا کرده و به عنوان منزل‌های مسکونی خارج از شهر با زمین‌های وسیع شناخته می‌شوند. از معروف‌ترین دامداری های جهان می‌توان به جرج دبلیو بوش با نام مزرعه پریری چپل در نزدیکی ویکو، تگزاس و همچنین نِورلند مایکل جکسون در کالیفرنیا اشاره کرد. همچنین کشتزار که به آن زمین کشاورزی نیز گفته می‌شود، زمینی است که شامل ساختارهای مختلفی برای کشاورزی، فرآوری و مدیریت مواد غذایی است و به عنوان اصلی‌ترین عنصر در تولید و فرآوری شناخته می‌شود. این کشتزارها می‌توانند تحت مالکیت یک فرد، خانواده، گروهی از افراد، یا یک بنگاه و شرکت قرار داشته باشند. اندازه کشتزارها نیز متفاوت است و می‌تواند از چند هزار متر مربع تا چند هزار هکتار متغیر باشد.

لغت نامه دهخدا

( مزرعة ) مزرعة. [ م َ رَ / رُ / رِ ع َ ] ( ع اِ ) کشتزار. ج، مزارع. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). کلاته. ( نصاب چ برلن ص 9 ): الدنیا مزرعة الاَّخرة. ( حدیث، امثال و حکم ج 1 ص 247 )

فرهنگ معین

(مَ رَ عِ ) [ ع. مزرعة ] (اِ. ) کشتزار. ج. مزارع.

فرهنگ عمید

جای کشت وزرع، کشتزار.

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حاجیلو شهرستان همدان. دارای ۸۶٠ تن سکنه. محصول: غلات انگور حبوبات صیفی لبنیات. صنایع دستی: قالیبافی.
کشتزار، جای کشت و زرع، مزارع جمع
( اسم ) محل کشت و زرع کشت زار: از هبوب عواصف مهابت غازیان و عبور سیلاب سیاست سپاه گیتی ستان قریب هفتصد قصبه و مزرعه و دیر عرص. نهب و تاراج گشت. جمع: مزارع. ۲ یا مزرع. خاک. ۱ - زمین. ۲ - جسد انسان و حیوان. ۳ - قبر گور. یا مزرع. دانه سوز. دنیا عالم.
دهی در شرهستان بندر عباس

فرهنگستان زبان و ادب

{farm} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعه ای از زمین که برای کشاورزی به کار گرفته شود

جملاتی از کلمه مزرعه

دل دشمن به تهیدستی من می‌سوزد برق از این مزرعه با دیدهٔ تر می‌گذرد
در این چنبر چرا دل تنگ گشتی درون مزرعه تخمی نکشتی
آه است درین باغ نهالی که نشانند اشک است درین مزرعه تخمی که بکارند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم