واژهی مثقال در زبان عربی به عنوان اسم به کار میرود و به معنای همسنگ و هموزن چیزی است. این معنا در منابع معتبری همچون ترجمانالقرآن، منتهیالارب، مهذبالاسماء و ناظمالاطباء تأیید شده و در فرهنگنامهی محیطالمحیط نیز به همین مفهوم آمده است. همچنین، در یادداشتهای مرحوم دهخدا به این معنا اشاره شده است. در کاربردهای گستردهتر، این واژه به معنای مقدار و همسنگ به کار میرود و جمع آن بر اساس قواعد عربی به صورت مثاقیل ساخته میشود. این واژه در متون کهن و جدید، هم در زمینههای عمومی و هم در متون تخصصی، دیده میشود و برابری وزنی یا ارزشی بین دو چیز را بیان میکند. بنابراین، مثقال واژهای است با پیشینهای غنی که در منابع مختلف زبانی و فرهنگی ثبت شده و درک معنای آن نقش مهمی در فهم دقیق متون تاریخی و دینی دارد. کاربرد صحیح این واژه و جمع آن، نشاندهندهی دقت در نگارش و رعایت قواعد دستوری زبان عربی است.
مثقال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [منسوخ] واحد اندازه گیری وزن، معادل ۲۴ نخود، یک شانزدهم سیر.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) مقایسه شود با موسیقی. ۲ - سازی است که اروپاییان آنرا [ فلوت پان ] گویند و امروز به ساز دهنی مشهور است. ساختمان این ساز از نایهای کوچک و بزرگ که در کنار هم نهاده اند تشکیل میگردد ( حسینعلی ملاح. مجله موسیقی شماره ۹۸ ص ۷٠ ): [ خوش بود آواز موسیقار و صوت ارغنون ساخته با یکدگر در مجلس شاه جهان. ] ( معزی.۵۷۸ ) توضیح اولیائ چلبی انواع مختلفی از موسیقار را ذکر کند و گوید بزرگ آنرا [ بطال ] و کوچک آنرا [ جرفت ] ( بر وزن گرفت ) مینامیدند. در زبان ترکی آنرا از آن در رومانی وجود دارد. ( دکتر فروغ آلات [ مزمار دودگی ] میخوانند. و این نوع ساز هر چند که فعلا در ترکیه معمول نیست. نوعی موسیقی قدیم ایران. مجله موسیقی دوره سوم شماره ۱۴ ص ۵۹ ). این ساز شاید همان سازی باشد که آنرا امروزه در بالکان موسکال مینامند ( ایضاص ۵۹ ). یا موسیقار ختایی. آلتی است از مطلقات آلات ذوات النفخ چچیق ۳ - مرغی است افسانه یی که در منقارش سوراخهای بسیاراست و از آن سوراخها آوازهای گوناگون بیرون آید و گویند موسیقی ( موزیک ) را حکیمان از آن صداها استخراج کرده اند ( اساطیر ). ۴ - ( صفت ) موسیقی دان ( دزی. ذیل قوامیس عرب ۶۲۴:۲ )
عبدالوهاب بن محمد ازدی
دانشنامه آزاد فارسی
در اصل به معنی اسباب اندازه گیری وزن، و در مفهوم واحد وزن از کهن ترین یکاها (آحاد). اعراب دورۀ جاهلی وزن دینار زر رومی را در دادوستد خود معیار سنجش در نظر می گرفتند و آن را به نام اسباب توزین خود، مثقال می نامیدند. وزن آن دینار زر و در نتیجه مثقال۴.۲۶۵ گرم بود. مقدار مثقال در دوره های مختلف و در سرزمین های گوناگون متفاوت بوده است؛ مثلاً، مثقال بصری و مثقال صیرفی ۲۴ نخود یا۴.۸ گرم، و مثقال شرعی۳.۶ گرم ذکر شده اند. در دورۀ حکمرانی عبدالملک بن مروان، وزن یک مثقال ۶۵.۵حبه (۴.۲۵ گرم) بود. تا پیش از رسمیت یافتن سامانۀ متری در ایران، مثقال متداول در تهران معادل ۲۴ نخود یا حدود۴.۶۸ گرم بود. هر ۱۶ مثقال را هم برابر یک سیر در نظر می گرفتند.
دانشنامه اسلامی
معنی مَا یَعْزُبُ: پوشیده نیست - دور نیست - حاضر است (کلمه عزوب که فعل مضارع یعزب از آن گرفته شده به معنای غیبت و دوری و خفاء است ومنظور از عبارت "وَمَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی ﭐلْأَرْضِ وَلَا فِی ﭐلسَّمَاءِ "این است که:همه اشیاء عالم نزد خدای...
ریشه کلمه:
ثقل (۲۸ بار)
«مثقال» از مادّه «ثِقْل» در لغت، هم به معنای ثقل و سنگینی آمده، و هم ترازوئی که با آن سنگینی اشیاء را می سنجند، و در اینجا به همان معنای اول است.
ویکی واژه
جمله سازی با مثقال
به مثقال هر یک فزون از چهل که خورشید گردد ز رنجش خجل
میی چنان که توانی خرید اگر خواهی ز رحمت ازلی عالمی به مثقال
و گفت: مثقال ذره ای از ورع بهتر از هزار سال نماز و روزه.