متخلص

متخلص به معنای نام مستعار یا لقب ادبی است که شاعران و نویسندگان برای خود انتخاب می‌کنند. این واژه در ادبیات فارسی به ویژه در شعر، جایگاه ویژه‌ای دارد و به نوعی هویت هنری شاعر را نمایان می‌سازد. شاعران با انتخاب آن، نه تنها خود را از دیگران متمایز می‌کنند، بلکه احساسات، افکار و دنیای درونی خود را از طریق آن به مخاطب منتقل می‌نمایند. متخلص ها معمولاً به صورت ترکیبی از نام واقعی شاعر و مفاهیم یا احساساتی که در آثارش ابراز می‌کند، شکل می‌گیرند. به عنوان مثال، برخی شاعران ممکن است از کلماتی استفاده کنند که به عشق، طبیعت یا فلسفه مربوط می‌شود و این امر به آثار آن‌ها عمق و معنا می‌بخشد. در واقع، متخلص نه تنها بر زیبایی‌شناسی شعر تأثیر می‌گذارد، بلکه به شناخت و درک بهتر آثار شاعر نیز کمک می‌کند. از این رو، انتخاب یک متخلص مناسب می‌تواند نشان‌دهنده هنر و ذوق شاعر باشد و تأثیر مثبتی بر ارتباط او با مخاطبانش داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

متخلص. [ م ُ ت َ خ َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) رهایی یافته. ( آنندراج ). نجات یافته و رهائی یافته و آزاد کرده. ( ناظم الاطباء ). || صاحب تخلص. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).مأخوذ ازتازی. تخلص دارنده. ( ناظم الاطباء ). کسی که دارای نام شعری باشد: عمر بن ابراهیم متخلص به خیام. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و رجوع به تخلص شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ خَ لِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) کسی که اسم یا لقبی در شاعری برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص.

فرهنگ عمید

کسی که لقب یا صفتی که معرف وی در شاعری باشد برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخلص.

فرهنگ فارسی

کسی که لقب یاصفتی که معرف وی درشاعری باشدبرای خودانتخاب کرده باشد، دارای تخلص
( اسم ) کسی که دارای تخلص ( نام شعری ) باشد جمع: متخلصین.

ویکی واژه

کسی که اسم یا لقبی در شاعری برای خود انتخاب کرده باشد، دارای تخل

جملاتی از کلمه متخلص

جعفر ابراهیمی متخلص به «شاهد» شاعر ایرانی است.
اسحاق‌بیگ بیگدلی شاملو مشهور و متخلص به عُذْری (؟ - ۱۷۷۱م) شاعر ایرانی دورهٔ زندی بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم