متجمل
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آرایش کننده.
ویکی واژه
متجملین.
جمله سازی با متجمل
پس به خدمت سلطان یمین الدوله محمود رفت و چون سلطان محمود او را متجمل دید به همان چشم در او نگریست و کارش بدانجا رسید که تا بیست غلام سیمین کمر از پس او برنشستندی و السلام.
آن را سزی ای شاه که بینند بزرگان اطراف جهان را به جمالت متجمل