ماد

ماد

کلمه ماد در زبان فارسی به چند معنا می‌تواند اشاره داشته باشد:

مادر: در برخی لهجه‌ ها و گویش‌ ها، ماد به معنای مادر است و به عنوان واژه‌ای محبت‌ آمیز برای اشاره به مادر استفاده می‌شود.

ماده: در زبان فارسی، ماد می‌تواند به معنای ماده یا جنس نیز به کار رود، به ویژه در زمینه‌ های علمی یا صنعتی.

ماد در زبان‌ های دیگر: در زبان‌ های دیگر، مانند عربی، ماد به معنای مادری یا مادر نیز به کار می‌رود.

قوم ماد: ماد یکی از اقوام باستانی ایرانی است که در دوران باستان در منطقه‌ای که امروزه به عنوان ایران شناخته می‌شود، زندگی می‌کردند.

این قوم به عنوان یکی از پیشگامان شکل‌ گیری هویت ایرانی و تأسیس امپراتوری هخامنشی شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

ماد. ( اِ ) مخفف مادر است که عربان والده و ام گویند. ( برهان ). مخفف مادر است که «راء» حذف شده و گاه دال را حذف کنند ومار گویند یعنی مادر. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مادر. ( از ناظم الاطباء ). مادر.مادندر. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به مادر شود.
ماد. ( اِخ ) نام قومی است آریایی ایرانی نژاد که در ابتدای قرن هفتم یاآخر قرن هشتم قبل از میلاد مسیح دولت ماد را تأسیس کردند و نخستین پادشاه این قوم دیوکس ( 708-655 ق.م ) و آخرین پادشاه آسیتاگس ( 584-550 ق.م ) است. این سلسله به دست کورش هخامنشی منقرض شد. ( از حاشیه برهان چ معین ). مادها مردمانی آریایی و ساکن سرزمینهای جنوبی آذربایجان و اطراف همدان بودند که بنا بعقیده مورخان پیش از هزاره اول ق.م. از راه قفقاز به ایران آمدند و در آنجا ساکن شدند. این قوم در اواخر قرن 8 ق.م. یا اوایل قرن 7 ق.م. دولت ماد را تشکیل دادند.
ماد. ( اِخ ) دولت ماد. پادشاهی ماد. سلسله پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال 705 ق.م. در ناحیه مادتشکیل داد. قبایل مختلف ماد در برابر تجاوزهای پی درپی پادشاهان آشور و از آنجمله وادانیراری سوم، شلم نصر دوم، شمسی اداد، تیگلات پالسر چهارم، سارگن دوم و سناخریب متحد شدند و دولت ماد را بوجود آوردند. نام ماد برای نخستین بار در کتیبه شلم نصر دوم که در سال 844 ق.م. به ماد لشکر کشید، ذکر شده. شمسی اداد نیز نام مادها را برده تیگلات پالسر چهارم هم در 744 ق.م. به ماد لشکر کشیدو از سرزمین ماد بخشهایی را به کشور آشور ضمیمه کرد. او بیش از 60 هزار اسیر گرفت و با گله های گاو، گوسفند، قاطر و شتر به کالاه ( کالح ) پایتخت آشور برد. سارگن دوم با مردم «منای » که با مادها خویشی داشتند و در جنوب دریاچه ارومیه ساکن بودند جنگ کرد و «دیااکو» را به اسارت به حماة در شام برد. بعضی از مورخان این شخص را با نخستین پادشاه ماد که هرودوت آنرا «دیوکس » نامیده یکی می دانند. پس از هجوم کیمری ها به «اورارتو» و شمال آشور این دولت در خطر افتاد. «آسور حیدون » پادشاه آشور که در برابر اتحاد کیمری ها با قبایل آریایی مسکون در آذربایجان قرارگرفته بود تا کوه دماوند پیش راند ولی «کشات ریت » مادی با گروهی از مادها، کیمری ها، مانی ها و سکاها وی را عقب رانده، و در قلعه «کی شاشو» بر او حمله برد،اما شکست یافت. از مطالب بالا روشن می شود که در نیمه اول قرن 7 ق.م. در شمال غربی ایران دولتهایی وجود داشته که ماد نیز یکی از آنها بوده است. هردوت می نویسد: آشوریها در آسیا پانصد سال حکومت کردند. اول مردمی که سر از اطاعت آنها پیچیدند مادها بودند. اینها برای آزادی جنگیدند، و رشادتها نمودند و از قید بندگی رستند. هردوت از طوایف ماد شش طایفه را نام می برد،بوس ها، پارتاکن ها، ستروخات ها، آریسانت ها، بودیها و مغها. این طوایف هرکدام زندگی سیاسی و اجتماعی جداگانه داشتند که بنابر نوشته هردوت دیوکس آنها را متحدساخت و دولت ماد را تشکیل داد. از نوشته های هرودوت چنین برمی آید که دولت ماد در 701 یا 708 ق.م. تأسیس شد و 150 سال دوام یافت و در سال 550 ق.م. به دست کورش بزرگ برچیده شد. پادشاهان ماد بنابر نوشته هرودوت عبارتند از: 1-«دیوکس » ( حکومت 708 تا 655 ق.م. ) 2-«فرورتیش » ( حکومت 655 تا 633 ق.م. ) 3-«هووخشتر» ( حکومت 633 تا 585 ق.م. ) 4-آستیاگس ( حکومت 585 تا 550 ق.م. ) دولت ماد را می توان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت.

ماد

جملاتی از کلمه ماد

برای پیروی از دل ملامتم نکنید برای این که ز مادر برای این زادم
برو هنر طلب ای خواجه کز پدر و مادرت درون گور نپرسد نکیر یا منکر

نام یکی از اقوام سه‌گانه ایرانی ماد، پارس، پارت، که هرودوت ایشان را آریایی نامیده و پایتخت ایشان هنگمتنه بود. نخستین بار لوح آشوری ۸۰۲ پ. م. از کشور ماد یاد می‌نماید. ماد ممکن است یک کلمه خالص باشد ولی قابل تجزیه به ما - دِ هم نیز ممکن است. اگر فرض اخیر مادِ صحیح باشد پس مادها به داشتن صفت ما شهره بودند البته ما به زبان معیار باستان به معنی بوسه است و به شکل ماش، ماچ نیز مسموع می‌شود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم