لگدکوب

لگدکوب در زبان فارسی به معنای لگد خورده یا پایمال شده است. این واژه برای توصیف حالتی استفاده می‌شود که یک چیز، به ویژه یک موجود زنده، به خاطر رفتار یا عمل دیگری آسیب دیده یا نادیده گرفته شده است. به عبارت دیگر، این مفهوم نشان‌دهنده‌ی بی‌احترامی یا آسیب به چیزی است که ممکن است به لحاظ عاطفی یا جسمی تحت تأثیر قرار گیرد.

توضیحات بیشتر:

پایمال شده: این واژه به معنای زیر پا رفتن یا نادیده گرفته شدن است. در معنای مجازی، می‌تواند به معنای بی‌احترامی یا عدم توجه به حقوق یا احساسات دیگران باشد.

لگد خورده: این عبارت به معنای دریافت ضربه با پا است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص یا چیزی به شدت آسیب دیده است. این اصطلاح می‌تواند به معنای فیزیکی یا مجازی به کار رود.

تجزیه و تحلیل واژه:

لگد: به معنای ضربه‌ای است که با پا زده می‌شود.

کوب: به معنای ضربه زدن یا کوبیدن است.

کاربردها:

فیزیکی: در موقعیت‌هایی که فرد به طور فیزیکی به چیزی لگد می‌زند، مانند لگد زدن به در یا یک شیء.

مجازی: در برخی از متون ادبی یا محاوره‌ای، ممکن است به معنای انتقاد شدید یا حمله به یک ایده یا نظر استفاده شود.

لغت نامه دهخدا

لگدکوب. [ ل َ گ َ ] ( اِ نف مرکب ) لگدکوبنده. پی سپر. || ( ن مف مرکب ) پیخسته. پای خست. پایکوب. پایمال. ( آنندراج )

فرهنگ معین

( ~. ) ۱ - (ص فا. ) آن که لگد زند. ۲ - (ص مف. ) پایمال شده، لگد خورده. ۳ - (اِمص. ) پایمال کردن، کوفتن، لگد و غیره.

فرهنگ عمید

لگدخورده، پایمال شده.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آن که لگد زند کوبنده لگد ۲- ( صفت ) لگد خورده پایمال شده: مرا افتاده چو بینی غمین مشو طالب. که من ز روز ازل سبزه لگد کوبم. ( طالب آملی آنند لغ ) ۳- ( اسم ) کوفتن با لگد و غیره پایمال کردن: دشمن که افتاد در لگد کوب قهر باید گرفت تا بر نخیزد.

جملاتی از کلمه لگدکوب

از لگدکوب حوادث صاف طبعان ایمنند زیر دست و پا بود چندان که خرمن پاک نیست
آخر شدم چو سبزه لگدکوب خاص و عام گر چند روز، قابل نشو و نما شدم
از آن شده ست لگدکوب بلبلان سر سرو که پیش قامت تو می کند سرافرازی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم