لجوج به شخصی اطلاق میشود که به شدت بر عقاید و نظرات خود پافشاری میکند و از پذیرش حقیقت یا نظرات دیگران خودداری میورزد. این نوع افراد در برابر حقایق روشن و منطقی مقاومت میکنند و حتی زمانی که متوجه میشوند نظرشان نادرست است، باز هم به موضع خود چسبیده و تغییر نمیکنند. به عبارت دیگر، لجاجت به معنای عدم انعطافپذیری است و کسانی که چنین ویژگی دارند، به سختی میتوانند دیدگاههای جدید را بپذیرند یا به اشتباهات خود اعتراف کنند. این رفتار نه تنها بر روابط شخصی بلکه بر تصمیمگیریهای جمعی و اجتماعی نیز تأثیر منفی میگذارد. در دنیای امروز، جایی که تبادل نظر و گفتوگو اهمیت بالایی دارد، لجوج بودن میتواند مانع از رشد فردی و اجتماعی گردد و باعث بروز اختلافات و تنشها شود.
لجوج
لغت نامه دهخدا
این لجوجیت سخت پیکاریست
وان رکیکیت سست پیمانیست.مسعودسعد.تا گرفتاری تو در عقل لجوج
از تو این سودا همه سودا بود.عطار.هر که در عقل لجوج خویش ماند
زین سخن خواند مرا دیوانه ای.عطار.چند گوئی ای لجوج بی صفا
این فسون دیو پیش مصطفا.مولوی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( صفت ) ستیزه کننده ستهنده یک دنده: مردمان آمل ضعیف اند ولیکن گوینده و لجوج...
ویکی واژه
بسیار لج باز و یک دنده.
جمله سازی با لجوج
تا گرفتاری تو در عقل لجوج از تو این سودا همه سودا بود
چون لجوجی در میان پیدا شود بنده از شومی او رسوا شود
هر که در عقل لجوج خویش ماند زین سخن خواند مرا دیوانهای