قیام

قیام یا خیزش به معنای شورش خشونت‌آمیز علیه دولت است. فردی که در این راستا اقدام می‌کند، شورشی نامیده می‌شود. گروه شورشی، مجموعه‌ای هماهنگ و آگاهانه است که هدف آن به دست آوردن کنترل سیاسی بر یک ایالت یا بخشی از دولت است. قیام معمولاً به شکل امتناع از اجرای دستورات مقام‌های مستقر، مقاومت در برابر آن‌ها و با هدف نفی حاکمیت یا اعتراض به موضوع خاصی صورت می‌گیرد. این عمل می‌تواند ناشی از احساس خشم و نارضایتی از وضعیت موجود باشد و به شکل عدم تسلیم یا اطاعت از مقام مسئول بروز کند. قیام می‌تواند به صورت فردی یا جمعی، به شکل صلح‌آمیز مانند نافرمانی مدنی، مقاومت مدنی و مقاومت غیرخشونت‌آمیز یا خشونت‌آمیز مانند تروریسم، خرابکاری و جنگ چریکی انجام شود.

لغت نامه دهخدا

قیام. ( ع مص ) معتدل شدن. ( ازاقرب الموارد ). || بسته شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قام الماء؛ بسته شد آب. ( منتهی الارب ). || ایستاده شدن ستور از سستی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قامت علیه الدابة؛ کلت فلم تبرح مکانها. || دوام و ثبوت داشتن. ( از اقرب الموارد ). || رواج پیدا کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قامت السوق؛ رواج گرفت بازار و روایی یافت یا کاسد گردید. ( منتهی الارب ). || ظاهر و ثابت شدن. قام الحق؛ ظهر و ثبت. ( اقرب الموارد ). || به درد آوردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). قام ظهره به؛ به درد آورد اورا یا دردگین کرد پشت وی را. ( منتهی الارب ). || قیمت کنیز بصد دینار رسیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || راست شدن کار. ( منتهی الارب ). || قیام نمودن بشأن اهل خود و کفالت کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مطالبه کردن از مدیون. ( از اقرب الموارد ). || شروع کردن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || مایحتاج زن را بر خود گرفتن و به حال او پرداختن و تیمار نمودن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قَوم و قامَة شود. || برخاستن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). ایستادن. بلند شدن. قیام در لغت انتصاب ( ایستادن ) است و مراد از آن قیام بعبادات و احکام شریعت و طریقت است.
- روز قیام؛ روز قیامت:
گیتی بمثل سرای کار است
تا روز قیام و نفخت صور.ناصرخسرو.- قیام باﷲ؛ استقامت داشتن در بقاء بعد از فنا و عبور کردن بر همه منازل و سیر کردن از اﷲ باﷲ. در اﷲ به بیرون آمدن از همه رسوم. شیخ گوید: ها در لفظ اﷲ دلالت دارد بر اینکه انتهای همه به غیب مطلق است. ( از تعریفات ).
- قیامت قیام؛ که برخاستنش قیامت بپا کند:
ماه چنین کس ندیدخوش سخن و خوش خرام
ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام.سعدی.- قیام قیامت؛ بپا شدن آن.
- قیام؛ بیداری از خواب غفلت و برخاستن از خواب عبرت در حال سیر الی اﷲ است. ( تعریفات ).
|| ( اِ ) قیام الامر؛ آنچه بدان قائم باشد و مایه درستی و آراستگی آن. گویند: فلان قوام اهله و قیام اهله. ( منتهی الارب ).و بهمین معنی است قول خدای تعالی: لاتؤتواالسفهاء اءَموالکم التی جعل اﷲ لکم قیاماً. ( منتهی الارب ). رجوع به قِوام شود.

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع. ] (مص ل. ) به پا خاستن، ایستادن.

فرهنگ عمید

۱. برخاستن، ایستادن، به پا خاستن.
۲. جنبش، نهضت.
۳. (فقه ) ایستادن در نماز.
۴. [قدیمی، مجاز] نماز.
* قیام کردن: (مصدر لازم ) برخاستن، به پا خاستن.

فرهنگ فارسی

برخاستن، ایستادن، بپاخاستن
۱ - ( مصدر ) ایستادن خاستن بپا خاستن ۲ - راست شدن کار ۳ - ( اسم ) ایستادگی.
قیوم

فرهنگ اسم ها

اسم: قیام (پسر) (فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qiam) (فارسی: قيام) (انگلیسی: ghiam)
معنی: به پا خواستن

فرهنگستان زبان و ادب

{uprising} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] اقدام جمعی غالباً مسلحانۀ مردم علیه قدرت حاکم

دانشنامه عمومی

قیام (فیلم ۱۹۸۲). قیام ( به هندی: Baghavat ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۲ و به کارگردانی راماناند ساگر است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، هما مالینی، رینا روی، امجد خان، ساجیت کومار ایفای نقش کرده اند.

ویکی واژه

به پا خاستن، ایستادن.

جملاتی از کلمه قیام

وز نکورویی چو شعر انوری راستی باید قیامت می‌کند
بمن رحمت کنی یوم القیامت ببخشی هم گناهم با ندامت
تو اسرار قیامت را ندانی ره دین و قیامت را چه دانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال درخت فال درخت فال عشقی فال عشقی